پیش به سوی ثروت قسمت اول
اصول طلایی دستیابی به استقلال مالی
(برگرفته از آموزههای ناپلئون هيل)
تمرین 6 مرحلهای برای تبدیل اشتیاق سوزان به ثروت
باید بدانید که نمی توانید به مبالغ عظیم ثروت دست یابید، مگر آنکه اشتیاقی سوزان برای دستیابی به آن داشته باشید و باور کنید که میتوانید به آن دست یابید.
ناپلئون هيل
در قسمت اول سری مقالات "پیش به سوی ثروت" میخواهیم تمرین 6 مرحلهای تبدیل اشتیاق سوزان به ثروت را که ناپلئون هیل در کتاب "بیندیشید و ثروتمند شوید" آورده است را به طور مفصل توضیح دهیم. دلیل اینکه این تمرین را در اولین قسمت از این سری مقالات آورده ایم، این است که از همین ابتدا میخواهیم این موضوع را درک کنید که انباشتن ثروت را نمی توان به شانس و اقبال مرتبط دانست. شما باید این موضوع را درک کنید که کسانی که به مقدار مشخصی از ثروت رسیده اند در ابتدا تنها امید و آرزو و اشتیاقی سوزان داشته اند، سپس طرحی عملی ریخته اند و این اشتیاق سوزان را به ثروت تبدیل کرده اند. در حقیقت امید و آرزو به تنهایی نمی توانند ثروت آفرینی کنند. اما اشتیاقی سوزان به همراه ذهنیتی وسواس گونه و سپس طرح ریزی برنامهای دقیق و مداومت و پشتکار در نهایت شما را به هدف مطلوب تان میرساند.
شاید جالب باشد بدانید ناپلئون هیل این تمرین 6 مرحلهای را به طور مستقیم از آندروکارنگی گرفته است. همین قدر درباره آندرو کارنگی بدانید که او ابتدا کارگر سادهای در یک کارگاه فولاد بود، اما توانست به کمک همین روش شش مرحلهای به غول فولاد آمریکا تبدیل شود و حدود یکصد میلیون دلار ثروت به دست آورد و در زمان خود به عنوان ثروتمندترین مرد جهان شناخته شود.
همچنین این روش 6 مرحلهای توسط توماس ادیسون مورد بررسی قرار گرفت و نه تنها او این روش را تایید کرد بلکه معتقد بود برای رسیدن به هر هدفی میتوان از این 6 مرحله استفاده کرد.
قبل از شروع این تمرین این نکته را به یاد داشته باشید که نمی توانید به مبالغ عظیم ثروت دست یابید مگر اینکه در سر اشتیاقی سوزان برای دستیابی به آن داشته باشید و باور کنید که میتوانید به آن دست یابید.
مرحله اول: مقدار پول مورد نظر خود را یادداشت کنید.
این جمله که "من پول فراوانی میخواهم." فایدهای ندارد. هنگامی که شما رقمی را به صورت دقیق مشخص میکنید، قاطعیت خود را به ضمیر ناخودآگاه خود نشان میدهید.
قبل از نوشتن رقم مورد نظر کمی درباره آن فکر کنید، بدون فکر رقمی را یادداشت نکنید فقط به خاطر اینکه بخواهید مرحله اول این تمرین را تمام کنید و به مرحله بعد بروید، رقمهای سرراستی مثل 10میلیون یا 50 میلیون یا 100 میلیون را بدون فکر کردن یادداشت نکنید، زیرا این عدم جديت شما بلافاصله به ضمیر ناخودآگاه شما القاء میشود. ببینید چرا میخواهید آن مقدار به خصوص را انتخاب کنید؟ مثلا برای پرداخت بدهی، یا پرداخت هزینههای دانشگاه یا برای خرید خانه یا برای خرید اتومبیل یا برای اینکه به استقلال مالی برسید و احساس امنیت مالی کنید. این مرحله را به دقت انجام دهید.
.................................... تومان
مرحله دوم: مشخص کنید برای به دست آوردن این پول حاضرید چه بهایی را پرداخت کنید.
یک اصل و قانون وجود دارد که میگوید:
"شما نمی توانید به هدفی در زندگی دست یابید مگر اینکه بهای آن را به طور کامل پرداخت کنید."
دستیابی به پول و سرمایه هم از این قانون مستثنی نیست. شما در مرحله قبل مبلغ به خصوصی را مشخص کردید ولی باید بدانید که رسیدن به این هدف مالی، بهایی دارد.
به طور مثال ممکن است لازم باشد برای رسیدن به یک رقم مشخص، در ابتدا سرمایه گذاری مالی کنید. مثلا شما یک ایده کسب و کار دارید و برای راه اندازی آن باید سرمایه اولیهای را فراهم کنید. این سرمایه اولیه در حقیقت همان بهایی است که شما برای رسیدن به هدف خود باید پرداخت کنید.
اما در بیشتر مواقع این بها به صورت یک نوع از خودگذشتگی و رها کردن دایره آسایش و امنیت تان است. شاید لازم باشد برای رسیدن به هدف خود به شهر دیگری مهاجرت کنید و یا اینکه در کلاسهاییحضور پیدا کنید که زیاد تمایلی به شرکت در آنها ندارید ولی میدانید که شرکت در آن کلاسها باعث رشد ناگهانی در آمد شما میشود.
به طور مثال برای دستیابی به هدف مالیتان ممکن است یادگیری مهارتی ، باعث شود در آمد شما رشد قابل توجهای داشته باشد، اما یادگیری این مهارت مستلزم تمرین و ممارست روزانه به مدت 5 ساعت در یک دوره 6 ماه است. یعنی شما باید از امروز تا 6 ماه آینده روزانه 5 ساعت به یادگیری این مهارت اختصاص دهید. این 5 ساعت میتواند شامل زمان تفریح، تماشای برنامههای مورد علاقه تان و یا وقت گذرانی با دوستانتان باشد. اما به دلیل اینکه شما برای رسیدن به هدف خود مصمم شده اید، حاضر هستید از این لذتهای آنی و زودگذر دست بکشید و بهای رسیدن به هدف مالی خود را پرداخت کنید.
ابتدا خوب فکر کنید و سپس به طور دقیق مشخص کنید که حاضر به پرداخت چه بهایی هستید. من حاضرم در قبال دستیابی به هدف مالی خود این موارد را پرداخت کنم
مرحله سوم: برای رسیدن به مقدار پول دلخواهتان زمان معینی را مشخص کنید.
این مرحله هم مانند مرحله ی اول باعث میشود قاطعیت و جدیت شما در رسیدن به هدفتان تثبیت شود و همچنین سیگنالهای قوی تر و واضح تری به ضمیر ناخودآگاه شما ارسال میشود. به یاد داشته باشید که باید زمان لازم را برای دستیابی به هدف مالی خود اختصاص دهید. این زمان نباید بیش از حد کوتاه باشد که باعث ایجاد استرس و نگرانی شما و در نهایت ناامیدی شما شود و در عین حال نباید بیش از حد بلند مدت باشد که باعث شود شما فرصت اهمال کاری و به تعویق انداختن امور را داشته باشید. معمولا زمانهای 6ماهه یا یکساله زمانهای مناسبی هستند. البته این زمان بستگی به مبلغ مورد نظر شما و سطح تواناییها و مهارتهای فعلی شما هم دارد.
زمان قطعی من برای رسیدن به مبلغ پول مورد نظرم ........................................
مرحله چهارم: یک طرح عملی برای رسیدن به خواسته خود تهیه کنید.
در این مرحله شما مبلغ مورد نظر خود را مشخص کرده اید و زمان رسیدن به آن را هم برای خود تعیین کرده اید، حال وقت آن است که شروع به تهیه ی یک نقشه راه کنید. این مرحله ممکن است کمی زمانبر باشد ولی انجام آن بسیار مهم است. به یاد داشته باشید که شما در ابتدای مسیر هستید و طول مسیر ممکن است بارها احتیاج داشته باشید که در طرحی که ریخته اید تغییراتی را ایجاد کنید به عبارتی در ابتدای مسیر شما باید تا میتوانید با جزییات قدمهای رسیدن به هدف مالی خود را مشخص کنید اما در طول مسیر باید انعطاف پذیر باشید و تغییرات لازم به طرح اولیه ی خود را اعمال کنید.
طرح عملیاتی من به این صورت است:
1. ................................
2. ................................
3. ................................
به طور مثال اگر برای دستیابی به هدف مالی خود به مهارت به خصوصی احتیاج داشته باشید، اولین گام میتواند ثبت نام در یک کلاس آموزشی و یا تهیه یک دوره آنلاین و با کمک گرفتن از یک دوست باشد.
مرحله پنجم: یک تعهدنامه تهیه کنید و جزییات چهار مرحله قبل را در آن ذکر کنید.
در ابتدا پیشنهاد میکنیم که یک دفتر برای خود تهیه کنید تا بتوانید جزییات دستیابی به هدف خود را به طور کامل در آن ثبت کنید. در یک صفحه مجزا از این دفتر یک تعهدنامه تهیه کنید که تمام جزییات 4 مرحله قبل در آن آورده شده باشد. سپس زیر این تعهد نامه را امضاء کنید و خود را نسبت به اجرای این تعهدنامه و قرارداد متعهد کنید.
مبلغ پول دلخواه من .............................. تومان است. من حاضر هستم در ازای دستیابی به این هدف ..................................................................................... را به عنوان بهای رسیدن به هدف خود پرداخت کنم. قصد من بر این است که این مبلغ را طی مدت ......................................... به دست آورم. طرح کلی من برای رسیدن به این هدف شامل مراحل زیر است:
امضاء ..............................
مرحله ششم: تعدنامه خود را روزانه ترجیحا با صدای بلند بخوانید.
بهترین زمان برای انجام مرحله ششم، شبها دقیقا قبل از خواب است. زیرا ضمیر ناخودآگاه ما در ساعات پایانی بیداری ما بیشترین تاثیر پذیری را دارد. همچنین در طول خواب ضمیر ناخودآگاه شما بسیار فعال است و مشغول پیدا کردن ایدههای جدید برای دستیابی شما به خواسته تان است.
بسیار خوب، همانطور که تا به اینجا مطالعه کرده اید باید متوجه شده باشید که این 6 مرحله بسیار ساده و در عین حال بسیار قدرتمند هستند. یادگیری و به کار بستن این مراحل احتیاج به تحصیلات به خصوصی ندارد. تنها چیزی را که باید درک کنید این است که انباشتن ثروت را نمی توان به شانس و اقبال مرتبط دانست. همانطور که در ابتدای مقاله تاکید کردیم شما باید در همین ابتدا این موضوع را درک کنید که کسانی که به مقدار مشخصی از ثروت رسیده اند در ابتدا تنها امید و آروز و اشتیاقی سوزان داشته اند، سپس طرحی عملی ریخته اند و این اشتیاق سوزان را به ثروت تبدیل کردهاند.
تبدیل اشتیاق سوزان به ثروت
فرصت همواره در جامه مبدل از راه میرسد، گاه به صورت بدبیاری ظاهر میشود و گاه در جامه شکست موقت. به همین دلیل است که اکثرا نمی توانند فرصتهای مناسب را تشخیص دهند.
از بی خانمانی تا شریک تجاری ادیسون
"من به قدرت اشتياق سوزان همراه با ایمان اعتقاد بسیاری دارم. زیرا دیدهام این دو در کنار هم چگونه افراد را از ذلت به قدرت و ثروت رساندهاند."
زمانی که ادوین بارنس از قطار پیاده شد به بی خانمانها شبیه بود، اما افکاری شاهانه داشت. اشتیاق بارنس، امید و آرزو نبود، میلی بود که بر تمام امیال او تسلط داشت، اشتیاق او اشتیاقی سوزان بود. او تصمیم داشت شریک تجاری ادیسون شود. اما او دو مشکل داشت ابتدا اینکه ادیسون را نمی شناخت و دوم اینکه به مقدار کافی پول نداشت که با قطار به شهر ارنج نیوجرسی برود. همین دو عامل کافی هستند که بسیاری از افراد دلسرد شوند و دست از تلاش بکشند. اما میل و اشتیاق بارنس عادی نبود.
هنگامی که توانست خود را به آزمایشگاه ادیسون برساند، خود را یک مخترع معرفی کرد. ادیسون در رابطه با اولین دیدارش با او گفت:
"مانند بقیه ی بی پولها بود، ولی در چشمانش میتوانستی مصمم بودن را ببینی. من بر اساس تجربه چندین ساله ام فهمیده ام که اگر کسی عميقا بخواهد به خواسته خود برسد، بدون شک دست مییابد و به همین دلیل تصمیم گرفتم که به او فرصتی بدهم."
ادیسون به او فرصتی داد که به ازای مبلغ ناچیزی در دفترش کار کند. ماهها به همین صورت گذشت و به ظاهر بارنس موفق نشده بود که به هدف خود دست یابد. اما در ذهنش خود را شریک تجاری ادیسون میدید و آتش این اشتیاق هر لحظه شعلههای سرکش تری میگرفت.
بارنس تصویر ذهنی واضحی از خواسته خود داشت و مصمم بود تا لحظهای که این تصویر را به واقعیت تبدیل نکرده است دست از تلاش برندارد.
او هرگز به خود نگفت. فایدهای ندارد، شاید بهتر باشد برای همیشه برای ادیسون کار کنم و فکر شراکت با او را از سر بیرون کنم.
به جای این جمله او به خود میگفت: من اینجا آمده ام تا با ادیسون شریک شوم، اگر تا آخر عمرم هم طول بکشد باید به هدف خود برسم.
روانشناسها درست گفته اند:
اگر کسی خود را برای هدفی مشخص آماده کند حتما به آن میرسد. اگر انسان پای عقیده و هدف خود بیاستد و آنقدر در این مسیر مداومت کند که این هدف به وسواسی فکری تبدیل شود، رسیدن به آن هدف غیر ممکن است
سرانجام چون فرصت از راه رسید در جامه مبدل بود و از مسیری خلاف آنچه بارنس پیش بینی کرده بود آمد. همواره به خاطر داشته باشید که این ترفند فرصت است. فرصت همواره در جامه مبدل از راه میرسد، گاه به صورت بدبیاری ظاهر میشود و گاه در جامه شکست موقت. به همین دلیل است که اکثرا نمی توانند فرصت مناسب را تشخیص دهند.
ادیسون دستگاه جدیدی اختراع کرده بود به نام ماشین دیکته ادیسون. اما فروشندگان به این دستگاه بی علاقه بودند. اما بارنس حس کرد که میتواند این دستگاه را بفروشد. این موضوع را با ادیسون در میان گذاشت و بی درنگ این فرصت به او داده شد. بارنس این دستگاه را فروخت و در واقع چنان فروش موفقیت آمیزی بود که ادیسون با او قراردادی بست و فروش این محصول را در سراسر کشور به او واگذار کرد. با این قرارداد بارنس به ثروت بسیار زیادی دست یافت. اما از همه مهم تر این بود که او توانست تصویر ذهنی خود که شریک تجاری ادیسون شدن بود را محقق کند. بارنس به معنای واقعی با اندیشیدن بود که شریک ادیسون كبير شد.
آنچه که باید از داستان بارنس آموخت به شرح زیر است:
- موفقیت بارنس ناگهانی و یک شب اتفاق نیافتاد، تصویر ذهنی او به عنوان شریک تجاری ادیسون به تدریج به واقعیت تبدیل شد.
- یکی از ویژگیهای بارز او این بود که هدفی واضح و قطعی داشت. او میخواست شریک تجاری ادیسون شود و تنها به کار کردن در کنار او قانع نبود.
- قبل از اینکه ثروت را به دست آوریم باید ابتدا ذهن خود را از اشتیاق به ثروت انباشته کنیم، اگر طالب پول هستیم باید ذهنیت پول داشته باشیم تا بتوانیم از دل هر چالش و موقعیتی فرصت مناسب را تشخیص دهیم.
- یکی از دلایل عمده ناکامی این است که در اولین برخورد خود با مشکلات و عدم پیشرفت، بلافاصله متوقف میشویم و دست از تلاش برمی داریم.
- وقتی ثروت به سمت شما جاری میشود، حرکتی بس سریع دارد، آنگونه که با تعجب به خود میگویید: این ثروت این چند سال در کجا پنهان شده بود.
ماجرای موتور وی-8 فورد
زمانی که هنری فورد تصمیم داشت موتور وی-8 را تولید کند، میخواست موتوری بسازد که هر هشت سیلندر در یک ردیف قرار داشته باشند. فورد به مهندسین گفت که باید موتوری با این مشخصات طراحی کنند. اما مهندسین معتقد بودند که طراحی همچین موتور یکپارچهای امکان پذیر نیست. اما فورد در جواب گفت: من این موتور را میخواهم، هر قدر وقت لازم است صرف کنید.
در پایان سال فورد مهندسان را فراخواند و از پیشرفتشان پرسید و آنها در جواب گفتند همچنین امکانی وجود ندارد. اما فورد گفت: آن را تولید کنید، من آن را میخواهم.
مهندسان به کارشان ادامه دادند آنگاه گویی معجزهای رخ داد و رمزی کشف شد.
آنچه که از این داستان باید آموخت این است که فورد موفق شد چون اصول موفقیت را درک کرده بود، از جمله رموز موفقیت این است که:
باید هدف خود را واضح و شفاف مشخص کنید و تا به خواسته خود دست نیافته اید دست از تلاش برندارید.
بیش از 500 نفر از موفق ترین افرادی که ناپلئون هیل با آنها مصاحبه کرده بود به او گفتند که بزرگترین موفقیت آنها یک قدم فراتر از جایی بود که شکست خورده بودند. گویی شکست به عمد در یک قدمی موفقیت ناگهان ظاهر میشود.
تبدیل شکست به موفقیت
شاید شما در گذشته شکست خورده باشید و طعم ناامیدی و ناکامی را کاملا احساس کرده باشید. اما باید بدانید که این شکستها فلز وجود شما را آب دیده تر میکنند.
در این تمرین میخواهیم 3 مورد از ناکامیها و شکستهای خود را بنویسید و در مقابل هر کدام از آنها بنویسید که چه تجربهای از این شکست کسب کرده اید؟ یا آیا توانستید فرصتی که در دل این شکست و ناکامی بود را تشخیص دهید؟ آیا شما بعد از شکست موقتی متوقف شدید و یا به مسیر ادامه دادید؟ آیا برای شما هم موفقیت در یک قدمی شکست بود؟
قسمت بعدی را ملاحظه فرمائید
مقالات مشابه
تخیل کارگاهی است که تمام پیشرفتها و دستاوردهای بشر از آنجا آغاز شده است. کافی است هم اکنون به ...
در مقاله قبل اشارهای به تکنیک تلقین و استفاده از جملات تاکیدی کردیم و قرار را بر این گذاشتیم ...
در مسير ثروت اندوزی و دستیابی به استقلال مالی نباید به کسی اجازه دهید رویای شما را از بین ببرد....
Label
بزن بریم !