پیش به سوی ثروت قسمت دوم
اصول طلایی دستیابی به استقلال مالی
(برگرفته از آموزههای ناپلئون هيل)
قدرت رویاهای بزرگ
اگر رویایی بزرگی در سر دارید و به آن باور دارید، درنگ نکنید، هم اکنون اولین قدم را بردارید و رویای خود را جامه عمل بپوشانید.
ناپلئون هيل
در مسير ثروت اندوزی و دستیابی به استقلال مالی نباید به کسی اجازه دهید رویای شما را از بین ببرد. زندگینامه زنان و مردان موفق و ثروتمند را مورد بررسی قرار دهید، ببینید آنها چگونه در مسیر دستیابی به رویای خود ایستادگی کردند.
اگر رویایی در سر دارید و به آن باور دارید، تردید نکنید، هم اکنون قدم به پیش بگذارید و رویای خود را جامه عمل بپوشانید. هرگز به گفتههای این و آن توجه نکنید. ممکن است در مسیر تحقق رویای خود شکستهای موقتی را داشته باشید، اما همانطور که در مقاله قبل به صورت کامل درباره شکست موقت صحبت کردیم، هر شکست با خود بذر موفقیت و پیروزی به همراه دارد.
توماس ادیسون رویای ساختن لامپ را در سر داشت. میخواست چیزی بسازد که در اثر عبور جریان برق از خود نور ساطع کند. اما به دلیل محدودیت هایی که در علم آن دوران وجود داشت، ساخت چنین چیزی غیرممکن به نظر میآمد. اما او رویایی در سر داشت و از طرفی رویای خود را باور داشت و مصمم بود که به رویای خود جامه عمل بپوشاند، در این مسیر بیش از هزار بار شکست خورد، اما در مسیر تحقق رویای خود ایستادگی کرد و در نهایت موفق شد.
زمانی که برادران رایت رویای ساخت وسیلهای در سر داشتند که بتوانند به وسیله آن پرواز کنند، اطرافیانشان آنها را دیوانه و رویاپرداز خطاب میکردند. اما آنها رویای خود را باور داشتند و با اینکه بارها در مسیر تحقق این رویا شکست خوردند ولی با این حال ایستادگی کردند و امروز همه ما به خوبی میدانیم که رویای آنها محقق شد.
مارکونی رویای این را در سر داشت که بتواند روشی را ابداع کند که بتوان پیامها را از طریق هوا و بدون استفاده از سیم ارسال کرد. جالب است بدانید که اطرافیانش او را به بیمارستان روانی بردند و او را برای مدت طولانی بستری کردند، اما امروزه وسایلی مانند موبایل و هر وسیلهی بی سیمی، دلیل روشنی است که مارکونی بیهوده رویاپردازی نمی کرد. این افراد مثالهای بارزی بودند از هزاران زن و مردی که در سر رویاهای بزرگی میپرورنداند و با وجود مواجه شدن با شکستهای پی در پی ناامید نشدند و آنقدر ایستادگی کردند تا اینکه رویای خود را تحقق بخشیدند.
در روزگار ما، صاحبان رویا چیزی از کسانی که در بالا از آنها نام برده شد، کم ندارند، به خاطر داشته باشید که دنیا پر است از فرصتهای جدید، رویاهایی که هنوز محقق نشده اند، کافی است کمی جستجوگر و هوشیار باشید تا بتوانید موقعیتها و فرصتهای جدید را شناسایی کنید.
همانطور که در مقالات قبل گفتیم اشتیاق سوزان نقطه شروع است، به عبارتی شما نمی توانید رویایی در سر داشته باشید که نسبت به آن هیچ حسی ندارید. رویا از بی تفاوتی و یا نداشتن الهام و آرزو ناشی نمی شود.
نکته بسیار مهم دیگری که باید به آن توجه کنید این است که در مسیر تحقق رویای خود شرایط نامطلوب و امکانات کم نباید باعث دلسردی شما شود.
هلن کلر چند روز پس از تولد ناشنوا و نابینا و لال شد. به رغم این همه بدبیاری نام او در بین سرشناس ترین افراد تاریخ قرار گرفت. او ثابت کرد اگر کسی خود را شکست خورده نپندارد، در شمار شکست خوردگان قرار نمی گیرد.
بتهون ناشنوا بود، میلتون نابینا بود، اما نام این اشخاص تا زمانی که دنیا باقی است بر زبانها باقی میماند، زیرا تمام این افراد به رغم محدودیتها و شرایط نامطلوب، رویایی بزرگ در سر میپروراندند و در نهایت آن را جامه حقیقت پوشاندند.
در آخر باید این نکته را به خاطر داشته باشید که
هر قدر در زندگی توقع و خواسته داشته باشیم به همان مقدار دست خواهیم یافت برای ضمیر ناخودآگاه، مفهومی با عنوان خواسته بزرگ یا کوچک وجود ندارد.
تمرین ۳: رویاهای بزرگ در سر بپرورانید
سه رویای که تا به حال جرات این را نداشته اید با کسی در میان بگذارید و یا حتی خودتان هم تحقق آنها را دور از ذهن میدانید را فهرست کنید. لازم نیست به این فکر کنید که چگونه، چه وقت، یا در کجا رخ میدهد، بگذارید پرنده اندیشه و خیال شما بتواند در اوج پرواز کند و به یاد داشته باشید که بزرگترین موفقیتها روزی تنها یک رویا بودند، درخت تناور بلوط روزی در دانه بلوط خوابیده بود.
قدرت ایمان
هیچ محدودیتی در زندگی وجود ندارد، تنها محدودیتی که وجود دارد همان محدودیتی است که در ذهن مان تعریف کرده ایم، فقر و ثروت هر دو نشات گرفته از ذهن ما هستند.
در مقالات قبل، فصل اول و دوم کتاب بينديشيد و ثروتمند شوید را به طور کامل بررسی کردیم تمام نکات را موشکافانه بیرون کشیدیم و تمریناتی هم برای تثبیت آن نکات و آموزهها مطرح کردیم. اکنون وارد فصل سوم از این کتاب شده ایم فصلی با عنوان ایمان. در این مقاله تمام نکات این فصل از کتاب را بررسی میکنیم و در آخر تمرین مربوط به این قسمت را مطرح خواهیم کرد. پیش از پرداختن به این فصل این نکته را به یاد داشته باشید که تمام فصول کتاب بينديشيد و ثروتمند شوید مانند دانههای زنجیر به هم متصل هستند. در نتیجه برای حداکثر بهره وری از این سری مقالات حتما قسمتهای قبل را به طور کامل مطالعه کنید و تمرینات را به انجام برسانید.
بسیار خوب، اگر آماده هستید به بررسی این فصل مهم از کتاب بپردازیم ...
ایمان مهمترین عنصر ذهن است. وقتی اشتیاق با ایمان ترکیب شود، ارتعاشی ایجاد میکند که به سرعت ضمیر ناخودآگاه آن را دریافت میکند. ایمان اساس تمام رازهایی است که علم از اثبات آنها عاجز است. ایمان تنها پادزهر شناخته شده برای شکست است. اساس تعالیم تمام پیامبران چیزی بیشتر یا کمتر از ایمان نبوده است، اگر قرار باشد پدیدهای به نام معجزه وجود داشته باشد تنها میتواند از طریق عنصر ایمان ایجاد شود.
مهاتما گاندی یکی از کسانی بود که میتوان از او به عنوان سمبل ایمان نام برد. گاندی به وسیله این عنصر قدرتمند کاری در حد اعجاز انجام داد. با اینکه از عوامل ظاهری قدرت مانند پول، ابزار جنگی بهره مند نبود اما نسبت به تمام انسانهای زمان خود از قدرت بیشتری برخوردار بود. او نه پول داشت، نه خانه و نه لباس. اما چیزی بس ارزشمندتر داشت که همانا عنصر قدرتمند ایمان بود. او این عنصر قدرتمند را در ذهن ۲۰۰ میلیون انسان کاشت و توانست ۲۰۰ میلیون انسان را بسیج کند.
سوال اینجاست که چگونه این عنصر قدرتمند را در وجود خود فعال کنیم؟
به عقیده ناپلئون هیل، قدرتمندترین روش استفاده از تلقین و جملات تاکیدی است. ایمان حالت ذهنی است که از طریق تلقین و جملات تاکیدی میتوان آن را در ضمیر ناخودآگاه تثبیت کرد. به وسیله تلقین میتوانید ایمانی در خود ایجاد کنید که از طریق آن بتوانید اشتیاق خود را به معادل فیزیکی یا پولی آن تبدیل کنید. در واقع به عقیده ناپلئون هيل تنها روش موثر و عملی برای ایجاد ایمان، تلقین و استفاده از جملات تاکیدی است.
هر اندیشهای که برای مدت طولانی تکرار شود به ضمیر ناخودآگاه راه مییابد و به تدریج این اندیشه و ذهنیت، حالت فیزیکی پیدا میکند. اکثر مجرمان، در ابتدا تنها اندیشه جرم را در سر داشتند اما با تکرار این اندیشه در ذهن شان در نهایت ارتکاب به جرم به واقعیت آنها تبدیل شد. از این گفته میتوان این نتیجه را گرفت که ضمیر ناخود آگاه هیچ قضاوتی ندارد و اندیشه منفی و مخرب را مانند اندیشه خوب و سازنده به عمل تبدیل میکند. ناپلئون هیل این پدیده را چیزی میداند که مردم آن را با عنوان خوش شانسی و بدشانسی مینامند.
در حقیقت هیچ چیزی به نام بدشانسی یا خوش شانسی وجود ندارد ، میلیونها نفر بر روی کره زمین فکر میکنند که محکوم به فقر و شکست هستند و احساس میکنند نیرویی بر آنها حاکم است. این انسانها خود عامل بدبختی خود هستند، زیرا ضمیر ناخودآگاه، اندیشه منفی آنها را دریافت کرده است و به عملی هم ارز و معادل آن تبدیل کرده است.
تاکید میکنیم که شما با انتقال خواستههای خود به ضمیر ناخودآگاه میتوانید به خواستههای خود دست یابید، صد البته ثروت میتواند یکی از این خواستهها باشد. ضمير ناخودآگاه از طریق مکانیزم پیچیدهای که دارد خواسته شما را محقق میکند.
حقیقتی وجود دارد و آن این است که انسان هر چه را به خود تلقین کند خواه دروغین یا حقیقی، آن را باور میکند. اگر شخصی مطلبی را بارها و بارها به خود تلقین کند، سرانجام آن را به عنوان یک باور میپذیرد و از آن گذشته آن باور را به عنوان حقیقت میپذیرد.
هنگامی که اندیشههای شما با احساس همراه شود، نیرویی جاذبهای ایجاد میکند که اندیشههای هم جنس و مشابه دیگر را به خود جذب میکند. اندیشه همراه با احساس را میتوان به بذری تشبیه کرد که در خاک مناسب کشت شده است و رشد میکند و تکثیر میشود و به میلیونهای بذر از نوع خود تبدیل میشود. ذهن انسان همواره فرکانس و ارتعاشی را جذب میکند که با ارتعاش خود هم فرکانس است و در یک سطح ارتعاشی قرار دارد.
حال میخواهیم از این اصول استفاده کنیم و ببینیم چگونه میتوان بذر اولیه یک نظریه و برنامه یا هدف را در ذهن کاشت؟ با توجه به مطالبی که تا به این جا گفتیم جواب این سوال مشخص است:
هر نظریه، برنامه یا هدف، با تکرار در ذهن کاشته میشود.
به همین دلیل است که در مقاله اول تاکید داشتیم جملاتی درباره هدف اصلی خود بنویسید. اگر یادتان باشد در مرحله ششم تکنیک شش مرحلهای تبدیل اشتیاق به ثروت، بیان کردیم که روزانه از روی تعهدنامه خود بخوانید. در حقیقت شما از طریق تکرار بذر هدف و خواسته خود را در ذهن تان میکارید.
ضمیر ناخودآگاه تفاوتی میان اندیشه مخرب و سازنده قائل نیست. هر چه به آن بدهیم با همان تغذیه میشود. شما باید اندیشه شجاعت، ایمان و اعتماد به نفس را در ذهن خود بکارید. تلقین دارای نیروی بسیار قدرتمندی است، البته مانند هر نیرویی دیگر دارای دو جنبه سازنده و مخرب است.
در صورت استفاده صحیح از نیروی برق میتوان بهره بسیاری از آن برد، و البته در صورت استفاده نادرست همین نیرو میتواند باعث هلاکت انسان شود. تلقین اگر حساب شده و هدفمند باشد میتواند به موفقیت و ثروت ختم شود و اگر نباشد به فقر و شکست منجر میشود. اصل تلقین به خود میتواند شما را به تعالی یا ذلت سوق دهد. همه چیز به این بستگی دارد که اندیشه خود را چگونه شکل میدهید. اگر خود را شکست خورده بپندارید، شکست میخورید.
قوی ترینها و سریع ترینها پیروز نمی شوند، پیروز کسی است که ذهنیت پیروزی و موفقیت دارد و در ذهنش خود را فردی پیروز میبیند.
در مقاله بعد بیشتر به اصل تلقین به خود و نفوذ به ضمیر ناخودآگاه میپردازیم. اما برای آشنایی بیشتر با تکنیک تلقین میخواهیم تمرین ۵ مرحلهای را معرفی کنیم که ناپلئون هيل آن را فرمول اعتماد به نفس نامیده است.
حدود ده دقیقه صرف کنید و جملات این تمرین ۵ مرحلهای را بارها و بارها با احساس بخوانید. چون اگر این کلمات را با احساس نخوانید تاثیر آنچنانی بر ضمیر ناخودآگاه شما ندارد. این تمرین را چندین بار انجام دهید تا در نهایت جملات آن را حفظ شوید. این تمرین دارای ۵ جمله جداگانه است، هر کدام از جملات را جداگانه چندین بار بخوانید تا معنا و مفهوم آن را به خوبی درک کنید و سپس به سراغ جمله بعد بروید.
تمرین ۴: فرمول اعتماد به نفس
1. من مطمئن هستم میتوانم به هدف خود در زندگی دست یابم. به همین دلیل از خود توقع دارم دست به کار شوم و به سمت آن حرکت کنم.
٢. من مطمئن هستم که اندیشههای قدرتمند من در نهایت به صورت اقدام و عملی فیزیکی بروز پیدا میکنند و به تدریج به واقعیت فیزیکی من تبدیل میشوند.
٣. به واسطه اصل تلقين، میدانم که هر خواستهای را که مصرانه آن را در ذهن خود نگه دارم، از طریق اقدام و عمل، به معادل فیزیکی خود تبدیل میشود.
۴. من خواسته خود را نوشته ام و مکتوب کرده ام. هرگز دست از تلاش بر نمی دارم تا برای رسیدن به خواسته خود از اعتماد به نفس کافی برخوردار شوم.
۵. من میدانم که تنها ثروت و قدرتی پایدار است که بر پایه عدالت و صداقت بنا نهاده شده باشد. در نتیجه از هر تجارتی که باعث ضرر رساندن به دیگران شود دوری میکنم. من از تنفر و حسادت و خودخواهی دوری میکنم و به جای آن عشق و محبت در قبال دیگران را انتخاب کرده ام.
در آخر به یاد داشته باشید همچون بادی که کشتی را به شرق و غرب هدایت میکند، نیروی تلقين هم ذهن شما را به گونهای برنامه ریزی میکند که به سمت شکست یا موفقيت سوق داده میشوید و همچنین ایمان حالت ذهنی است که از طریق تلقین و جملات تاکیدی میتوان آن را در ضمیر ناخودآگاه تثبیت کرد. به وسیله تلقین میتوانید ایمانی در خود ایجاد کنید که از طریق آن بتوانید اشتیاق خود را به معادل فیزیکی یا پولی آن تبدیل کنید. در مقالات آینده بیشتر به موضوع تلقین میپردازیم. .
قسمت بعدی را ملاحظه فرمائید
مقالات مشابه
تخیل کارگاهی است که تمام پیشرفتها و دستاوردهای بشر از آنجا آغاز شده است. کافی است هم اکنون به ...
در مقاله قبل اشارهای به تکنیک تلقین و استفاده از جملات تاکیدی کردیم و قرار را بر این گذاشتیم ...
در قسمت اول سری مقالات "پیش به سوی ثروت" میخواهیم تمرین 6 مرحلهای تبدیل اشتیاق سوزان به ثروت...
Label
بزن بریم !