انسان والاترین مقامی است که خداوند بر روی زمین خلق کرده است و خداوند برترین مقام را، یعنی: «خلیفه الله» به او داده است. چنین مقامی و مرتبه ای لایق خدمت گذاری است. خدمت گذاری به خود نه تنها برای ادای مرتبه و مقامی که به او داده شده است، بلکه برای اثبات این که او لایق این مقام بوده و هست و خواهد بود.
در این تحقیق سعی بر آن شده است تا در زمینه خدمت گذاری شخص به خود، بحث و بررسی شود. این که شخص چگونه به خود خدمت کند، راههای خدمت به خود چیست، چه عواملی بر خدمت به خود تأثیر دارند، خدمت به خود باعث چه عواملی می شود و در دنیای پیرامون خود چه تأثیراتی می گذارد، چه عواملی سبب اختلال در خدمت به خود می شود.
البته این نکته مهم فراموش نشود که خدمت به خود نه تنها در زمینه جسم، بلکه باید در زمینه روح و جان و روان هم ادا شود تا کمال خدمت در خود بروز داده شود.
● تقسیم خدمتگزاری به خود:
انسان فقط و فقط همین جسم تنها نیست، بلکه دارای روح و جان و روان نیز می باشد. هر چند که بخش جسمی از لحاظ قوای پنج گانه حواس بصری تر و لمسی تر و قابل درک تر از روح و جان و روان است، نباید از این مقوله های معنوی در خدمتگزاری به خود غافل بود. بر همین اساس، خدمتگزاری به خود را به چند بخش تقسیم کردیم تا بتوان آنها را به راحتی قابل بررسی و بحث قرار دهیم:
۱ خدمتگزاری به جسم :
همانگونه که بیان شد انسان دارای جسم است. جسمی که از قابلیت های ویژه ای برخوردار است. جسمی که دارای پیچیدگی های بیرونی و درونی است. جسمی که به ظاهر ما این هویت را می دهد که دیده می شود و وجود دارد و هستی آن انکار ناپذیر است.
برای این که به جسم خود خدمت کنیم، باید اول آن را خوب بشناسیم و بر آن علم داشته باشیم که چیست و چگونه است.
در تمام دوران مدرسه و علم آموزی به ما آموختند که جسم ما شکلی از حیات است که از اجزاء و قسمتهای مختلفی ساخته شده است و هر قسمت به نوبه خود از اجزاء و قسمتهای کوچکتر ساخته شده است و همین طور ادامه دارد تا می رسیم به مولکول و اتم که کوچکترین ذره های سازنده بدن ما هستند.
ابتدا می پردازیم به شکل ظاهری بدن خود و آشنا می شویم با آن تا بتوانیم بهتر به جسم خود خدمت کنیم.
واضح و روشن است که هر شخصی دارای سر، چشم، گوش، بینی، دهان،گردن، سینه، کمر، شکم، پا، انگشت و سایر اعضای ظاهری بیرونی است. و این را هم می دانیم که هر انسانی دارای یک سری اعضای داخلی مثل : قلب، کلیه، شش، کبد، مغز، رگ، عصب و غیره است.
پس این جا برای خدمت گذاری به جسم خود با دو نوع خدمتگزاری مواجه می شویم:
الف : خدمتگزاری به اعضای بیرنی:
همانطور که اشاره شد، اعضای بیرونی جسم را بیان کردیم. هر کدام از این اعضا لایق خدمتگزاری ما نسبت به آنها است. چرا که خدمتگزاری به اعضا، همان خدمتگزاری به خود است.
خدمتگزاری به دو صورت است : یکی برطرف کردن احتیاجات و لوازم مادی، دیگری برطرف کردن احتیاجات معنوی است.
اولین خدمتی که میتوان به این اعضای بیرونی کرد که باعث حفظ شرف و آبرو و متانت و وقار و بزرگی و سنگینی و زیبایی هر شخص می شود، پوشش است. پوشش و حجابی که این اعضا را بپوشاند. این پوشش نه تنها در برابر عوامل طبیعی مانند سرما و گرما و از این قبیل عوامل شخص را محافظت می کند، بلکه به آدمی متانت و وقار و ابهت و زیبایی می دهد.
با تهیه پوشش مناسب برای جسم خود اولین قدم را برای خدمت به خود برداشتیم.
خدمت بعدی که می توان به جسم خود ارائه داد، تغذیه است. جسم بعد از کارها و فعالیت های روزانه خود گرفتار خستگی و تنبلی و سستی می شود که با انجام چند خدمت در حق خود می توان بر این خستگی و تنبلی و سستی غلبه کرد. از جمله این خدمات؛ حمام کردن، غذا خوردن و خوابیدن است.
از آنجا که جسم ما حس لامسه دارد و هر چیزی را لمس می کند، این حس به گرما و سرما هم حساس است و واکنش نشان می دهد و این واکنش از طریق رشته های عصبی موجود در سرتاسر پوست جسممان به سمت مغز حرکت می کند با تحریک شدن این عصب ها فرمان بازدارنگی یا ادامه عمل انجام شده صادر می شود. همین رشته ها هستند که باعث می شوند نسبت به سرما و گرما و خلاصه هر گونه لمس فیزیکی یا شیمیایی از خودمان واکنش نشان دهیم.
به همین خاطر است که وقتی جسممان در روزهای سرد سال که به سردی واکنش نشان می دهد، آب گرم را برای حمام کردن استفاده می کنیم و در روزهای گرم سال از آب سرد استفاه می کنیم.
پس حمام کردن و شست و شوی اعضای بیرونی هم از جمله خدماتی است که می توان به خود ارائه داد. این خدمت در حق خود، سبب برطرف شدن کثیفی جسم و پوست می شود و تا حد مطلوبی باعث آرامش و احساس راحتی می گردد. آرامشی که گاهی آرزوی قلبی ما می باشد. البته فراموش نشود که حمام کردن سبب از بین رفتن بوی بد بدن، که ناشی از عرق کردن و در تماس مواد شیمیایی قرار گرفتن است، می شود.
اما خدمت دیگر به خود، غذا خوردن است، یا بهتر بگوییم تهیه تغذیه بدن. گفتیم کوچکترین اجزاء جسم ما اتم ها و مولکولها هستند. این مولکولها درون شکل هایی از حیات به نام سلول هستند که هر سلول دارای اجزای دیگری غیر از این مولکولها و اتم هاست. وقتی ما کارو تلاش و فعالیت داریم، تعدادی از این مولکولها و اتم ها واکنش ایجاد می کنند و می سوزند تا انرژی ای آزاد کنند تا بدن ما قادر به عمل و عکس العمل شود. وقتی که تعداد این مولکولها و اتم ها در تمام اعضای بدن ما به حداقل خود برسد، از طریق عصب ها پیامی به مراکز عصبی دیگر فرستاده می شود تا همگی سرانجام به مغز برسند و مغز با کمبود مواد بر سیستم گوارشی دستوراتی می فرستاد که ما را از کمبود مواد غذایی بدن آگاه می کند تا تغذیه ای برای رفع کمبود مواد مورد نیاز بدن، فراهم سازیم.
به همین راحتی می بینید غذا خوردن بخش مهمی از خدمت به خود را در بر دارد.
گاهی وقت ها با این که بدن را نظافت می کنیم، غذا هم خوردیم، احساس کسالت و سستی میکنیم و چشمانمان سنگین می شوند و به حالت نامتعادلی می رسیم که به آن خواب می گوییم. خوابیدن و استراحت کردن هم از جمله خدماتی است که در حق خود انجام می دهیم تا علاوه بر رسیده به آرامش، خستگی و کسالت از بدنمان دور شود و آمادگی برای فعالیت های آینده را بدست آوریم.
اما بحث خدمت گذاری به خود در زمینه جسم چیزی فراتر از حمام و غذا خوردن و خوابیدن است.
حمام بخش کوچکی از نظافت و بهداشت است که در حق خود روا میداریم. از جمله راههای دیگر بهداشت و نظافت که خدمت به جسم خود است، دفع موهای زائد بدن، گرفتن ناخن انگشتان پا و دست، شستن لباسهایی که می پوشیم به خصوص لباسهای زیر، دوری کردن بدن خود از هر گونه آلودگی یا عواملی که سبب زخم و آسیب و ناهنجاری در جسم می شوند و ... .
از دیگر مواردی که می توان برای خدمت به خود بیان کرد، انجام دادن حرکات موزون با دست و پا و اعضاء بدن که به آن نرمش و در سطح بالاتر ورزش می گویند. نرمش و ورزش برای سلامت نگهداشتن نه تنها جسم بلکه روح و روان هم بسیار مؤثر است.
حفاظت و نظافت و سالم نگهداشتن پوست و مو و ناخن و دندان ها و تمام اعضای بیرونی مثل چشم و گوش و دهان و بینی و دست و پا و ... از مهمترین خدمتگزاری یک شخص به خود می باشد.
ب : خدمتگزاری به اعضای درونی:
و اما خدمتگزاری به اعضای درونی کمی مهمتر از خدمت گذاری به اعضای بیرونی است. اعضای درونی مانند : قلب، ریه، کبد، کلیه،رگ، عصب و ... .
این اعضا از مهمترین و حساس ترین اعضای بدن هستند که در صورت آسیب، اختلالاتی را در بدن بوجود می آورند و سبب بیمارهای جدی و خطرناکی می شوند، که حتی گاهی ممکن است برگشت ناپذیر باشند و اغلب مواقع با مرگ شخص مواجه می شودند.
مهمترین عواملی که در سلامتی و صحت این اعضا دخالت دارند، عبارتند از : تغذیه سالم، ورزش، رعایت بهداشت و نظافت، حتی عواملی چون محبت و اخلاق درست و ... .
عواملی هم باعث اختلال در این اعضاء حیاتی می شوند، عبارتند از : استفاده از مخدرها و مشروبات، پرخوری بی رویه و تغذیه ناسالم، تحرک نداشتن و دوری از ورزش، رعایت نکردن بهداشت و نظافت و ... .
وقتی شخص تغذیه سالم داشته باشد، بهداشت و نظافت را رعایت کند، از مخدرها و مشروبات الکلی دوری گزیند، روی اصول ورزش کند، اخلاق و آداب معقول و حقیقی و سالمی داشته باشد، بی شک اعضاء بدن خود را در سلامتی و صحت نگه می دارد و کسی که اینگونه عمل کند، بزرگترین خدمت را نه تنها در حق خودش بلکه در حق دیگران هم انجام می دهد.
بدین گونه است که شخص با رعایت این موازین عقلی و منطقی، که همانا خدمت به خود می باشد، می تواند بزرگترین موهبتها را که همانا سلامتی و تندرستی و خوشبختی و موفقیت در زندگی است، را به خود هدیه کند.
۲ خدمتگزاری به روح :
روح، موجودی مجرد است و جسم و قابل قسمت نیست و حیات و فعالیت اعضای بدن، به او متکی است. واژه روح در قرآن در سوره ها و آیات متعددی تکرار شده است و متبادر از آن، همان موجودی است که مبدأ حیات و زندگی است و آن را منحصر به انسان و یا انسان و حیوان ننموده است، بلکه آن را در غیر انسان و حیوان نیز اثبات نموده است مثل آیه مبارکه: "...فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجابا فَأَرْسَلْنا اِلَیها رُوحَنا(سوره مریم، آیه ۱۷. )..مریم میان خود و آنان حجابی افکند و در این هنگام، ما روح خود را به سوی او فرستادیم".
متولد از ساختمان بدن و مزاج می دانند چنانکه بعضی گفته اند روح، جسم لطیفی است که از اجزای لطیف غذا تکوین شده و جمعی دیگر گفته اند روح حاصل از دوران خونست و دسته ی دیگر گفته اند هوایی سیال در بدن است و گروهی گفته اند: روح نوری است که از حرارت طبیعی مزاج حاصل گردد.
روح از مقوله معنا است و متأسفانه علم هم نتوانست به درستی دریچه دانایی روح را باز کند و علم و بصیرت کافی و لازم در اختیار دوستداران معنویات قرار دهد.
عده ای روح را نوری می دانند که مکمل جسم است و با رابطی به جسم متصل است که بدون همدیگر معنی پیدا نمی کنند.
از آنجا که اطلاعات کافی درباره روح نداریم، فقط به مواردی که در خدمت گذاری شخص نسبت به روح خود می تواند انجام دهد، تعدادی را بیان می کنیم و بحث را به تجربه شخصی در این رابطه پایان می دهیم.
در دین اسلام و کتاب مقدس قرآن و سخنان بزرگان نبی و ائمه اطهار، از تمام صفات و خصوصیات و رفتارها و آداب و اخلاق و افکار و تصورات و ذهنیات و ... انسان، سخن های فراوانی بیان شده است. صفات و خصوصیاتی چون : مهربانی، بخشندگی، صداقت، فداکاری، وفاداری، ایثار، پاکی، نجابت، عفت، جوانمردی، خوش بینی، خودباوری، امید، توکل و .... .
همانطور که می دانید، این صفات مادی نیستند که با دست گرفته یا لمس شوند، بلکه ادراکی و تفهیمی هستند که از زمره قلب و عقل که بی شک زیر فرمان و امیری روح هستند، تفهیم و ادراک می شوند.
شخصی که دارای این خصوصیات باشد، و از آنها همانگونه که هستند و باید باشند، استفاده کند، به خودش خدمت می کند و ثابت می کند همان انسانی است که خلیفه الله لایقش هست.
غیر از این صفاتی که بیان شد، که بی شک سرچشمه و منشأ آنها روح است، عوامل و کارهایی هم در نظر گرفته و در احکام و قوانین مذهبی بیان شده است تا فرد از این طریق بتواند به روح خود خدمت کند. از جمله این کارها می توان به : نماز خواندن، روزه گرفتن، قرآن خواندن، زیارت اهل قبور بالاخص زیارت مراقد مطهره و پاک انبیاء و ائمه اطهار و .... .
این کارها غذای روح و تقویت کننده روح و عامل سالم نگهداشتن روح از بدی ها و پلیدیها و نفسهای پلید است. جالب این جاست که انجام دادن این اعمال نه تنها بر روح بلکه بر تار و پود شخص تأثیر می گذارند و در شخص دگرگونی ای ایجاد می کنند که گویی احساس سبک بالی می کند و در اوج آرامش و سلامتی به سر می برد.
شخص برای خدمتگزاری واقعی به خویش، باید این اعمال را انجام دهد، تا به خویشتن احترام گذاشته باشد و خود را به واسطه آنها از شر و گزند هر بدی و پلیدی در امان نگهدارد.
اما تجربه شخصی اینجانب که لازم دانستم آنرا بیان کنم:
در دوران راهنمایی علاقه زیادی به مطالعه کتاب هایی درباره روح و فلسفه و منطق داشتم و با حرص و ولع آنها را می خواندم هر چند که گاه گاه متوجه عینیت آنها می شدم و همین لذت خواندن حتی در صورت درست درک نکردنشان سبب شد که در طول زندگی به نکته مهمی پی ببرم و آن این بود :
« نظریه همجوشی روح»
شاید همچنین نکته را همه بدانند، یا شاید هم قبلاً به اثبات رسیده باشد، ولی به هر جهت تجربه ای است که کسب کردم.
شاید بارها این جمله را شنیده اید : « با بد منشین و باش بیگانه بد»، پیش خودم تصور می کردم چرا همچنین نکته ای بیان شد؟، در صورتی که خلق و خوی انسانی، نمی تواند دست از ارتباط با افراد بردارد چرا که هر شخصی برای رفع برخی مشکلاتش ناچار است که حتی با افراد بد مواجهه گردد. چنانکه یکی از عرفا با درس گرفتن از نزدیکی با بدان عارف شد و اینچنین بود که کارهایی که آنان انجام می دادند من انجام نمی دادم.
خلاصه این که در رفتار و اخلاقم کمی کنجاو شدم و تمرکز کردم که با هر که رابطه برقرار می کنم، احساس کنم که در این ارتباط چه رخ می دهد. طولی نکشید که چیزهایی باور نکردنی را احساس و حتی بروزشان را به صورت بالقوه درون خودم حس می کردم و این احساس نه احساس مادی بلکه احساس معنوی بود. با فردی که مطالعه زیاد داشت و علم زیاد داشت، هم کلام و هم صحبت می شدم و قوت مطالع و علم درونم زیاد می شد. با کسی که علاقه شدید به ورزش داشت، هم صحبت می شدم، منم برای مدتی این علاقه درونم جولان می زد. دور از جانتان، با کسی که دزدی می کرد، هم صحبت شدم، تمایلات دزدی درونم جوش می زد. و با هر شخصی که عملی داشت، و با او هم صحبت یا هم نشین می شدم، همان عملش درونم جوش می زد.
این اتفاقی نیست. بلکه وقتی با دقت به آن فکر کنیم و سنجیده سخن از عقل و دل بگوییم، پی می بریم که انرژی سیالی اطراف جسم ما را گرفته که بی شک با عقل و قلب ما که رابط اصلی روح هستند، در ارتباط بوده، و زمان ارتباط برقرار کردن با دیگران، این انرژی نامحسوس، با هم مختلط شده و برای مدتی تأثیراتی روی همدیگر می گذارند و گاهی که این تأثیرات شدید باشند، امکان آسیب طرف مقابل از نظر روحی و روانی هست. چرا که دلیل این تغییرات خود را نمی داند و فقط می داند که با فلان نشست و برخاست داشت و به او مظنون می شود و کار به تهمت کشیده می شود و این جاست که طرف ممکن است به خاطر جهل خود، نه تنها به خدمتگزاری خود، بلکه به دیگران صدمه بزند.
پاک بودن و انجام دادن دستوراتی که برای سلامتی روح داده شده است، بی شک جلوی بدخدمتی به خود و دیگران را می گیرد و با این خوش خدمتی به خود، پاداش می گیریم.
۳ خدمتگزاری به روان :
مطالعه و بررسی روان شناسی به ما این را نشان میدهد که تا به حال این علم قادر نبوده است روان را تعریف بکند. بعضی ها روان را با روح برابر نامیده اند. فلسفه دانان بر این باورند که روح ازلی است و ماده ثانوی است که به وسیله روح ساخته شده است. در روان شناسی به جای روان بیشتر از رفتار شناسی صحبت میشود و این بهتر میشد اگر ما به جای روان شناسی از واژه رفتارشناسی استفاده میکردیم.
در بررسی ها و مطالعه هایی که انجام دادم و همچنین از نکات بالا، به راحتی می توان پی برد که شخصی که دارای اختلالات غیر طبیعی باشد، و مثل یک آدم سالم و عاقل رفتار نکند، انگ روانی به او می دهند. تمام این انگ های روانی و بیمارهای روانی، منشأ مغزی دارند. تمام بیماری هایی که دچار اختلالات رفتاری و اخلاقی و گفتاری و کرداری هستند؛ علتشان را به مغز و اعصاب نسبت می دهند. پس از این مطالب نتیجه می گیریم که روان معنایی است که واسطه آن مغز است. مغز هم توسط شبکه عظیم سلسله اعصاب بر تمام اعضا و جوارح بدن کنترل دارد. حال با توجه به مطالب قبل به جرأت می توان گفت که روان همان روح نیست، و جزئی معنایی غیر از روح است، که وابسطه به جسم و روح عمل میکند.
اما اصل مطلب که خدمت گذاری به روان است. همان گونه که بیان کردیم، روان سر منشاء از مغز و اعصاب دارد. حال برای این که بدانیم خدمت به روان چگونه صورت بگیرد، باید وسائل آن را فراهم کنیم.
از آنجا که سیستم عصبی بدن، سراسر آن را فراگرفته است و بخش اعظم بدن و اعمال و واکنش های بدن توسط دستورات عصبی صورت می گیرد، لازم است که کلیه مواردی را که برای خدمتگزاری به جسم و روح بیان داشته ایم، برای روان هم بیان کنیم، چرا که تمام اعمال ما به وسیله واسطه روان که همان مغز و اعصاب هستند، صورت می گیرد.
پس رعایت کردن نظافت و بهداشت کامل بدن، دوری از مشروبات و مواد مخدر، استفاده از غذاهای سالم و معنوی، نرمش و ورزش در حد نرمال، حفظ اخلاقیات و شئونات و ... عواملی هستند که روان را تحت تأثیر خود به آرامش و سلامت هدایت می کنند.
● انتقال خدمتگزاری
وقتی شخص موفق به خدمتگزاری به روح و جسم و روان خود، طبق آنچه که ما بیان داشتیم، شود، بی شک یکی از بهترین خدمتگذاران به دیگران و خانواده و جامعه خواهد شد. چنین شخصی بی هیچ شکی، نمونه و الگوی خدمت گذاری برای خود، دیگران و از همه مهمتر خالق یکتا خواهد بود.
مقالات مشابه
چه احساسی دارید زمانی که چیزی را بخواهید و سپس به نوعی و به طریقی به شما داده شود؟ وقتی فقط به ...
هر فردی، صرف نظر از سن ، موقعیت ، وضعیت مالی ، قومیت ، همه وهمه در یک شبانه روز مدت زمان یکسانی...
شما هر روز در حال گرفتن تصمیمات مختلف هستید ، از آنچه برای ناهار می خورید گرفته تا مسیری که برا...
افراد بلندپروازبه کسانی گفته می شود که عملکردی فراتر از حد انتظار دارند و با انجام این کار ، مع...
Label
بزن بریم !