بازیابی و پرورش آرامش درونی
چه احساسی دارید زمانی که چیزی را بخواهید و سپس به نوعی و به طریقی به شما داده شود؟ وقتی فقط به آن احتیاج دارید و سپس آن را دارید ، چه حسی دارد؟ وقتی که ندای درونی شما توسط دنیای اطرافتان شنیده می شود چه حسی دارد؟ اگر آنچه می خواستید پول یا شهرت فراوان نبود بلکه فقط آرامش ذهن در میان زندگی پر از استرس ، جنگ ، اضطراب و خودخواهی بود ، چه می شد؟ این داستان سفر من به آرامش درونی ام در فستیوال هیا است.
"من می خواهم استراحت کنم! به استراحت احتیاج دارم."
خودم را به یاد می آورم که در اتاق کارکنان بیمارستان در حال آموزش بودم. خسته شده بودم ، نفس کم آورده بودم و فکر می کردم که چگونه باید بیماران را ببینم ، سپس برای امتحانات کارشناسی ارشد به دانشگاه بروم و بعد با استادم ملاقات کنم.بعد از آن به خانه بروم و در میان همه اینها فراموش نکنم که با خانواده ام تماس بگیرم تا مطمئن شوم حالشان خوب است. بعد هم دوستانم را ببینم زیرا من هم زندگی اجتماعی دارم. هنگام فکر کردن به برنامه ام احساس خستگی کردم و چشمانم را بستم و دعایی کردم: «می خواهم استراحت کنم! احتیاج به استراحت دارم. "
فرصتی برای استراحت و یادگیری
همان شب هنگام حضور در شبکه های اجتماعی به لینکی از "انجمن هیا" توسط انقلاب صلح برخوردم. این نام باعث کنجکاوی من شد تا از طریق اینترنت اطلاعات بیشتری در مورد آن کسب کنم. یک برنامه توسعه ی فردی و مدیتیشن روزانه در حالی که به صدای آرام صلح آمیز الهام بخش استاد مدیتیشن از طریق فیلم های قابل دسترسی در سیستم عامل گوش می دهید. داشتن مربی برای به اشتراک گذاشتن تجربه منحصر به فرد مدیتیشن روزانه، برای من جدید بود. و از اینجا شروع شد . تجربه ای جدید از زندگی ، دیدگاه جدیدی همانند غواصی در آب های ناشناخته اما مطمئن و امن که روز به روز واضح تر می شود.
پس از درگیر شدن در این برنامه ، من افتخار شرکت در انجمن هیا را داشتم. با وجود همه چالش هایی که در روند سفر با آنها روبرو شدم، نیرویی وجود داشت که همه چیز را برای رسیدن به جورجیا برای من امکان پذیر می کرد. به نظر می رسید قدرتی از بالا به ترتیب همه چیز را مدیریت می کرد. من معتقدم همه چیز به همان شکلی که شما جذب آنها می شوید، جذب شما می شوند. و اگر واقعاً چیزی را بخواهید ، قطعاً آن را خواهید داشت.
دیدار با زنان زیبا و عجیب و غریب که گویی آنها را می شناختم
من به جورجیا رسیدم و در آنجا ، با زنان قوی و زیبا که از دیگر شرکت کنندگان بودند، آشنا شدم. من با آنها چنان خودمانی بودم که گویی از مدتها پیش آنها را می شناختم. طولی نکشید که توانستیم باهم ارتباط برقرار کنیم ، بخندیم و صحبت کنیم. ما در مورد داستان هایمان ، تجربیات مان در زندگی ، جایی که از آن آمده ایم و سفر به آرامش درونی خود با هم صحبت کردیم.
روز اول آشنایی با زنان انجمن بسیار جالب بود. سپس ماجراجویی تازه آغاز شد. همانطور که انتظار می رفت آنها تلفن های همراه ما را گرفتند. فاصله گرفتن از در دسترس بودن همیشگی در شبکه های اجتماعی ، سعادت بزرگی است. وقتی به هیا می آیید ، اینجا هستید تا استراحت کنید ، خود را بهتر بشناسید ، گذشته را پشت سر بگذارید و به سفر خود به آرامش درونی تان بروید. هر وقت دلتان برای کسی تنگ شد ،می توانستید این شخص را در ذهن ، قلب ، رویاهای خود و در منطقه ای که به جز شما هیچ کس نمی تواند به آن دسترسی داشته باشد، ببینید. این منطقه ای است که زمان زیادی از زندگی تان از آن غافل شده اید. منطقه ای که همواره در درون شماست ، و حتی وقتی همه چیز از بین می رود باز هم همیشه آن جاست.
هر روز در انجمن
بدون داشتن هیچ دستگاه الکترونیکی ، ما هر روز ساعت 5 صبح بیدار می شدیم تا در نسیم تازه و خنک باغ سبز مرکز پیشاهنگی که در آن اقامت داشتیم مدیتیشن کنیم. در این زمان ، در حالی که به صدای آواز پرندگان با شروع روز جدید گوش می دادیم ، روز ، هوا و نور را حس می کردیم ، و گویی در فضا شناور بودیم. در طول مدیتیشن، شما هیچ وزنی ندارید ، مانند یک پر هستید ، مانند یک پروانه. سپس کلاس یوگا برگزار می شد و همه ی ماهیچه های بدن را کشش می دادیم ، و حتی کوچکترین عضله ها را که همیشه در روزهای شلوغ زندگی فراموش شده بودند. همه آنها نفس می کشیدند و از بودن و احساس شدن در کنار ما خوشحال بودند. سپس در اتاق غذا خوری صبحانه می خوردیم ، پر از انرژی ، پر از عشق ، پر از قدرت برای به اشتراک گذاشتن. وقتی غذاهای خوشمزه ای را که هر کدام از کشور خود آورده بودیم به اشتراک می گذاشتیم ، لبخند می زدیم. هر روز ، یک خانم شگفت انگیز نحوه درست کردن شیرینی هایی که آورده بود را به ما آموزش می داد.
هر روز فعالیتهای پرانرژی ، محافل زنان و جلسات مدیتیشن همراه با آرامش ، آسودگی خاطر ، اعتقاد به صلح ، زندگی ، عشق و همه ارزشهای خوب زندگی ادامه داشت. زنان مانند فرشتگان بودند. هر بار که یکی از آنها کلمات فراموش نشدنی را برای توانمند سازی ، تشویق و تقویت ما بیان می کرد، با هر کلمه ، اعتماد به نفس بیشتری پیدا می کردیم ، مملو از عشق به زندگی و شیوه جدید دیدن دوباره زندگی می شدیم.
آن دختر کوچک بزرگ شد.
من قبل از پیوستن به جلسات مدیتیشن آرامش و صلح ، مانند یک دختربچه بودم. در طول این جلسات ، بزرگ شدم. دو زن شکست ناپذیر قدرتمند جلسات را برای من جادویی و موفقیت آمیز کردند. آنها به من یاد دادند که چگونه می توانم فعال ، سازمان یافته و بلند پروازباشم. عظمت کاری که آنها انجام می دادند و چگونگی آگاهی از آن ،تحول زیادی در درون من ایجاد کرد. خانم های انجمن، با روحیه و سخنرانی ها و داستان های آخرشب شان باعث رشد و تحول درونی من شدند.
مدیتیشن های راهب آموزشی باعث افزایش بصیرت مان شد. او برای ما مانند پدرخوانده بود ، پر از خرد ، تجربیات زندگی ، هوش و فصاحت. توانایی او در اجازه دادن به ما برای بیان همه آنچه در درون مان بود ، ما را به بهترین نوع خودمان تبدیل کرد. او برای ما سخنرانی می کرد ، ما را در جلسات مدیتیشن راهنمایی می کرد و به سوالات ، ترس ها و اضطراب های ما پاسخ می داد. این کارها به ما این آسودگی را داد که بتوانیم با صدای بلند همه آنچه در درونمان است را فریاد بزنیم و آن را به نوری از صلح ، خوبی و اشتراک تبدیل کنیم.
رهنمودهایی برای پرورش آرامش درونی در انجمن
در این پنج روز ، ما هشت عمل نظم و انضباط فردی را دنبال کردیم:
• حتی کوچکترین موجود را نکشید یا به آن صدمه نزنید.
• آنچه متعلق به شما نیست سرقت یا استفاده نکنید.
• از مسکرات ، الکل یا مواد مخدر استفاده نکنید.
• درگیر روابط عاشقانه یا جنسی نشوید.
• زیاد صحبت نکنید و با صدای بلند نیز صحبت نکنید.
• از وسایل الکترونیکی مانند موبایل استفاده نکنید.
• بعد از ساعت 12:30 شب وعده های غذایی سنگین نخورید.
• از آرایش و لباس عجیب و غریب استفاده نکنید.
این اقدامات به ما کمک می کند بیشتر از آنچه که هستیم باشیم ،ساده و بی آلایش مانند کودکان ، یک یادآوری ناب از چگونگی زندگی روزمره.
پنج روز اکتشاف خود ، آرامش درونی ، گفتگوهای دلی ، فارغ از مادیات بودن ، مانند یک رویای زیبا خیلی سریع گذشت.با گذشت هر روز ، دختر بچه ای که همه کارها را بدون احساس و فقط به دلیل وظیفه، انجام می داد ، شروع به احساس تک تک نفس ها و هر حرکت کرد. او در حال یافتن آرامش در درون خود است و احساس سرزندگی می کند و می خواهد آن را به دیگران منتقل کند.
درس آخر من برای شما
• به راستی همان که هستید ،باشید حتی اگر به طرز قابل قبولی متفاوت باشید. شما فقط خاص ، جادویی و شکست ناپذیر هستید و شکلات نیستید ، نمی توانید همه را راضی کنید و قرار نیست که برای این کار تلاش کنید.
• همه کارهای زندگی خود را آگاهانه انجام دهید ، اجازه ندهید درگیر روزمرگی شوید ، هر کار کوچکی که انجام می دهید را احساس کنید.
• هر روز شکرگزار باشید زیرا هر روز فرصتی جدید برای شماست که همان کسی شوید که می خواهید باشید ، تا دنیا را به مکانی بهتر تبدیل کنید.
• آرامش را در درون خود پیدا کنید و آن را به تمام جهان گسترش دهید.
• به خود باور داشته باشید ، به درون خوب هر انسانی. به انسانیت ایمان داشته باشید .بدانید می توان آن را نجات داد و بهتر کرد.
• هر روز و هر لحظه این زندگی جادویی است ، آن را احساس کنید و کاملاً زندگی کنید.
مقالات مشابه
هر فردی، صرف نظر از سن ، موقعیت ، وضعیت مالی ، قومیت ، همه وهمه در یک شبانه روز مدت زمان یکسانی...
شما هر روز در حال گرفتن تصمیمات مختلف هستید ، از آنچه برای ناهار می خورید گرفته تا مسیری که برا...
افراد بلندپروازبه کسانی گفته می شود که عملکردی فراتر از حد انتظار دارند و با انجام این کار ، مع...
آیا تا به حال به این فکر کرده اید که از نظر احساسی فردی باهوش هستید یا خیر؟ هوش هیجانی به عنوان...
Label
بزن بریم !