موانع موفقیت که باید بر آنها غلبه کنید
در مسیر هر موفقیتی که امیدواریم به آن دست یابیم ، موانعی وجود دارد که باید با آنها روبرو شویم. وقتی این موانع ظاهر می شوند ، ممکن است فرصت موفقیت خود را از دست بدهیم و یا آگاهانه و آماده با این چالش ها روبروشویم اگرچه در مواجهه با موانع به نظر می رسد که دنیا علیه ما نقشه می کشد . اما در واقع ، این چالش های بیرونی مشکلاتی که از قبل در داخل وجود داشتند را نمایان می سازند. ممکن است آن ها خاطرات یا اعتقادات ما باشند و مانند سرعت گیر، سرعت ما را کاهش می دهند. ممکن است توسط خرابکاری های خود به دام بیفتیم. اگر شما از قبل در مورد این موانع آگاهی داشته و آماده آنها باشید، چه اتفاقی می افتد؟ اگر بدانید که با چه چیزی روبرو می شوید ، شاید بتوانید به ابزارهای مناسب مجهز شوید تا از هر چیزی که شانس موفقیت شما را تهدید می کند عبور کنید. شاید بتوانید مانعی به بزرگی یک کوه را به یک تپه تبدیل کنید! در اینجا 8 مورد از بزرگترین موانعی که باید برای رسیدن به موفقیت بر آن ها غلبه کنید، آورده شده است:
1) کمال گرایی
یکی از متداول ترین موانعی که با آن روبرو هستیم کمال طلبی است. الیزابت گیلبرت ، در کتاب" جادوی بزرگ: زندگی خلاقانه با غلبه بر ترس" ، می گوید که مادرش همیشه می گفت: "انجام دادن کار مهمتر از عالی بودن کار است". هر گاه خواست ما برای به کمال رساندن کاری بین ما و اهداف مان فاصله بیندازد،کمال گرایی تبدیل به مشکل می شود. کمال گرایی قاتل خلاقیت ، نشاط و کشفیات تصادفی است! افراد بسیاری بطور تصادفی چیزهایی را کشف می کنند که ما هر روز از آنها استفاده می کنیم. اگر آنها اینقدر به فکر کمال بودند ، شاید هرگز نمی توانستند از اشتباهاتشان به موفقیت برسند! به علاوه ، یادگیری از اشتباهات به رشد و نمو در طول زندگی کمک می کند. بنابراین "کمال طلبی" هرگز مسیر مستقیمی به موفقیت فراهم نمی کند. چگونه می توانید از کمال گرایی جلوگیری کنید؟ همانطور که برای "کامل بودن" مهارتی که به دست آورده اید سالها تمرین لازم بوده است ، لغو کمال گرایی نیز به تمرین نیاز دارد. راهکارهای زیر را امتحان کنید: • تجربه های جدید را امتحان کنید و انتظارات خود را کنار بگذارید. • همه کارهایی را که در لیست "کارها" ی شماست، انجام ندهید. ببینید که اگر آن را به فردا موکول کنید چه اتفاقی می افتد. • یاد بگیرید که چگونه اولویت بندی کنید (همه ی کارها اهمیت یکسان ندارد). • اگر احساس غرور می کنید ، یک ایمیل با اشتباه تایپی بفرستید! با این کارها سرگرم شوید و یاد بگیرید چگونه به خود بخندید. به دنیای شگفت انگیز انسان بودن خوش آمدید.بدانید که لازم نیست هر کاری را عالی انجام دهید.
2) ترس
ترس وقتی ایجاد می شود که تصور کنیم در امان نیستیم. وقتی تهدیدی جدی برای امنیت ما وجود دارد ، ترس یک ابزار کاملاً مفید است. اما وقتی تهدید خیالی و غیر واقعی باشد ، ترس می تواند مانع انجام کاری شود که برای رسیدن به اهداف خود باید انجام دهیم. همانند کمال طلبی ، بهترین راه مقابله با ترس ، هوشیاری بیشتر است.
در اینجا چند راه حل برای غلبه بر ترس وجود دارد: 1. با احساس ترس خود همراه شوید و ببینید که آن را درکجا احساس می کنید. به افکار خود هنگام احساس ترس توجه کنید. 2. از خود بپرسید که می ترسید چه اتفاقی بیفتد و پاسخ های خود را بنویسید. 3. خود را در حال تجربه ی بدترین ترس خود تصور کنید. از تصور به واقعیت پیوستن بدترین ترس خود چه احساسی دارید؟ 4. از خود بپرسید که قبلاً چه زمانی این احساس را داشته اید؟ چگونه آن زمان با ترس تان کنار آمده اید؟ از چه نقاط قوتی می توانید در تجسم ترس خود استفاده کنید؟ 5. تصور کنید که در مواجهه با بدترین ترس تان از قدرت و مهارت خود استفاده می کنید. چه احساسی دارید که می دانید هراتفاقی بیفتد ، ابزار و منابع لازم برای کنترل آن را دارید؟
در این تمرین ، ما سعی می کنیم با احساس ترس کنار بیاییم. ترس در واقع تلاش برای کمک به "ایمن نگه داشتن" شماست. ترس خاطرات مربوط به زمانی که در زندگی تهدید شده اید را فرا می خواند. اما وقتی تمام انرژی خود را صرف تلاش برای جلوگیری از احساس ترس می کنیم ، آن را قوی تر می سازیم. همچنین خاطرات تمام زمان هایی را که با ترسهای خود روبرو شده و پیروز شده ایم را انکار می کنیم. اجازه دادن به وجود ترس و فراخوانی خاطرات آن در زمان های دشوار به ما کمک می کند تا ذهن مان را متقاعد کنیم که ، "تنها چیزی که باید از آن ترسید خود ترس است(فرانکلین روزولت)."
3) نداشتن چشم انداز
تصور کنید که قصد سفر دارید و باید وسایل خود را جمع کنید. چمدان شما بیرون است ، اما شما جزئیات سفر را نمی دانید. تصمیم نگرفته اید که کجا بروید ، برای چه مدت و یا چه کاری سفر کنید. جمع آوری وسایل برای چنین سفری چگونه خواهد بود؟ اگر ما در تلاشیم شغل و یا زندگی خود را بدون داشتن چشم انداز پیش ببریم ، تقریباً غیرممکن است که بفهمیم برای رسیدن به مقصد و موفقیت باید چه کار کنیم. بنابراین ، چگونه چشم انداز کارمان را بدست آوریم؟ سیمون سینک،نویسنده و سخنران ، توصیه های بسیار خوبی برای کسب و کارها در مورد شفاف سازی داشته است ، که در مورد هر بخش از زندگی قابل اعمال است. به گفته سینک ، برای واضح کردن مسیر خود ، باید با چرا شروع کنید. به عبارت دیگر ، چرا دارید این کار را انجام می دهید؟ وقتی "چرا"ی خود را مشخص کردید ، فهمیدن "چگونگی انجام کار" و "انجام چه کارهایی" بسیار آسان تر خواهد بود. بیایید به قیاس سفر برگردیم. شاید دلیل شما برای مسافرت این باشد که به کمی استراحت نیاز دارید زیرا اخیراً کار پراسترسی داشته اید. این به شما می گوید که انتخاب یک مکان آرام ممکن است بهتر از تعطیلات با موزه های بسیار زیاد و جاذبه های شلوغ باشد. "چرا"ی شما می گوید که شما نمی خواهید خیلی فعال باشید ، اما می خواهید از بدن ، ذهن و روح خود مراقبت کنید ، شاید با گذراندن چند روز در یک آبگرم در اطرافتان. با دیدن آبگرم ، می بینید که چگونه استرس تان عقب نشینی می کند. اکنون ، شما می دانید که چه وسایلی را برای سفر بردارید. ببینید که وقتی "چرا"ی خود را مشخص کردید ،چگونه این جزئیات به راحتی سر جای خود قرار گرفتند؟ تصور کنید با کشف "چرا" ی خود می توانید به چه موفقیتی هایی دست پیدا کنید!
4) مقایسه
طبیعی است که ما خودمان را با دیگران مقایسه کنیم. از این طریق می فهمیم که کارها را به درستی انجام می دهیم یا خیر و چگونه می توانیم به پیشرفت خود ادامه دهیم. وقتی همیشه عادت به مقایسه کنیم و از اینکه نمی توانیم "با بهترین ها" همگام شویم احساس بدی پیدا کنیم ، این مساله می تواند انرژی ما را پایین بیاورد. و هنگامی که انرژی ما کاهش یابد ، انگیزه مان برای ادامه کار در جهت اهداف نیز کم می شود.
هنگام مقایسه برای "همگام شدن" با آنچه فکر می کنید اطرافیان شما انجام می دهند، اهمیت بیش از حدی قائل هستید. آیا می خواهید مقایسه ی خود با دیگران را متوقف کنید؟ موارد زیر را امتحان کنید: • وقتی خود را با شخص دیگری مقایسه می کنید ، به احساساتی که در شما ایجاد می شود توجه کنید. • از خود بپرسید : " از این مقایسه چه اطلاعاتی می گیرم و چه فایده ای دارد؟" • نکات مفید این سوال را نگه دارید و بقیه ی موارد را رها کنید. به یاد داشته باشید که وقتی خود را با شخص دیگری مقایسه می کنید ، اغلب اوقات توانایی انجام آن کار را در خودتان نیز می بینید.
5 ) گفت و گوی درونی
چگونه با خود صحبت می کنید؟ آیا حرف های نشاط آور و دلگرم کننده به خود می گویید؟ یا اینکه اغلب با خودتان با موج منفی صحبت می کنید؟ گفت و گوی درونی می تواند مانع بزرگی برای بسیاری از افراد باشد. بسیاری از افراد با این دید بزرگ می شوند که گفت وگوی درونی همان چیزی است که ما را به سمت تبدیل شدن به افراد بهتر سوق می دهد. ما برای جلوگیری از تنبلی یا شلختگی نسبت به خود "سخت" می گیریم. گفت و گوی درونی در صورت عدم کنترل می تواند به سرعت منفی و کاملاً انتقادی شود. علیرغم قصد ما برای بهبود خود ،عادت انتقاد و سرزنش گری مداوم می تواند به یک تخلیه انرژی بزرگ تبدیل شود. طبق تحقیقات کلینیک مایو ، غلبه بر گفتگوی منفی برای سلامتی ما مفید است. گفت و گوی درونی مثبت باعث کاهش سطح افسردگی ، تقویت سیستم ایمنی و بهبود مهارت های مقابله ای در اوقات استرس زا است.
فعالیت هایی برای توسعه آگاهی در مورد گفت و گوی درونی و بهبود آن: • نوشتن این گفت و گوها . • گفت و گوی منفی را به گفت وگوی خنثی یا دلسوزانه تبدیل کنید. • از خود بپرسید که یک دوست مورد اعتماد چگونه با شما صحبت می کند. • به این فکر کنید که اگر دوستتان جای شما باشد به او چه می گویید. • در گفت و گوی درونی خود را تأیید کنید. • گاهی به خودتان اجازه دهید که منتقد درونتان را در بدترین اوضاع دنبال کنید (این کار ممکن است باعث شود که بفهمید تخیل منتقد درونی شما می تواند چقدر مسخره باشد).
6 ) مرزبندی نامشخص
تا اینجا فهمیدیم که مرزهای درونی در مسیر موفقیت لازم هستند. این موارد شامل نظارت بر ترس ، محدود کردن نیاز به کمال گرایی ، واضح بودن آنچه می خواهید ، مقایسه سالم با دیگران یا گفت و گوی درونی مناسب است. در مورد مرزهایی که باید با افراد دیگر مشخص کنیم چطور؟ واضح است که مرزبندی به معنی "نه" گفتن به همه چیز و قطع ارتباط با همه نیست. مرزهای بیرونی سالم شامل برقراری ارتباط با دیگران در مورد آنچه می خواهید ، نحوه رفتار دیگران با شما و برنامه های شما می شود. اگر مرزهای نامشخصی با دیگران داشته باشیم ، موفقیت تنها به طور تصادفی ممکن است حاصل شود. افراد عاطفی می دانند که تعیین مرز با دیگران چقدر می تواند چالش برانگیز باشد. تمایل به هماهنگی و جلوگیری از تعارض در برخی افراد چنان شدید است که خود را متقاعد می کنند تا اجازه دهند دیگران تصمیم گیرنده باشند. مساله این است که هر چقدر تلاش کنیم تا از درگیری با دیگران جلوگیری کنیم ، در درون خود تعارضی ایجاد خواهیم کرد که منجر به انسداد راه موفقیت می شود. اگر در تعیین مرزهای مشخص با دیگران مشکل دارید و می خواهید موفق شوید ، می توانید به آرامی به این مهارت دست یابید. در اینجا چند توصیه آورده شده است:
1. چیزهای کوچکی را که دوست دارید و می خواهید شناسایی کنید. 2. درمورد آن چه در زندگی دوست دارید و می خواهید به دیگران بگویید. 3. توجه کنید که وقتی این حرف را با صدای بلند می گویید چه احساسی پیدا می کنید. 4. مواردی را که دوست ندارید یا نمی خواهید شناسایی کنید. 5. به احساس خود هنگامی که به این موارد فکر می کنید،توجه کنید. (دقیقاً می دانید که چه چیزهایی را نمی خواهید!) 6. آنچه را دوست ندارید یا نمی خواهید به افراد مورد اعتمادتان بگویید. 7. وقتی این را با صدای بلند می گویید،به احساس خود توجه کنید. 8. تمرین کنید که به کوچکترین چیزی که نمی خواهید "نه" بگویید و برای رسیدن به چیزهای بزرگتر تلاش کنید. انسان بدون مرزبندی ، مثل آبی است که بخواهد بدون ظرف شکل مشخصی را نگه دارد. شما می توانید ظرف خود را بسازید و چگونگی شکل گیری موفقیت خود را مشاهده کنید.
7) انتظارات نامعقول
رویای بزرگ در سر داشتن خوب است. زیرا باعث رسیدن الهام و ایده های بزرگ به ذهن ما می شود. اما اگر رویاهای ما در واقعیت ریشه نداشته باشد ، ممکن است دچار ناامیدی یا از دست دادن رویاهای خود شویم! تعیین انتظارات معقول ، چاشنی موفقیت است. اگر تا این مرحله از زندگی خود با تعیین اهداف هوشمندانه آشنا نشده اید ، بهتر است آن را امتحان کنید. همیشه نمی توان فهمید که چیزی منطقی است یا نه ، به خصوص اگر در حال اجرای یک پروژه کاملا جدید باشید. انتظار پیشرفت یک پروژه جدید بدون هیچ دست انداز و نقصی ، غیر منطقی است. عواقب چنین انتظاری می تواند از دست دادن انگیزه شما برای موفقیت باشد. اگر انتظارداشته باشید که یک پروژه جدید شامل دست اندازها یی نیز باشد و این اشکالات را بذرهایی برای یادگیری و رشد بدانید ، حتی "اشتباهات" نیز به موفقیت منجر خواهند شد. مزیت مثبت این بینش آن است که انگیزه شما برای ادامه کار را تقویت می کند. مراقب منطقی بودن انتظارات خود باشید( طوری که نه خیلی زیاد باشد و نه خیلی کم).
8 ) تعریف نادرست از موفقیت
تعریف شما از موفقیت چیست؟ از چه منظری به دنبال موفقیت هستید؟ اغلب تصور می شود که موفقیت به معنای دستیابی به هدفی است که برای خود تعیین کرده اید. اما روش های زیادی برای تعریف موفقیت وجود دارد. ممکن است با از دست دادن برخی فرصت ها هم احساس کنید که موفق بوده اید. تعریف نادرست از موفقیت ممکن است تعریفی باشد که فقط محدود به یک نتیجه ی خاص شود. اگر آن نتیجه حاصل نشود ، موفق نبوده ایم. اما اگر تعاریف متعددی از موفقیت را مجاز بدانیم ، درمی یابیم که دستیابی به موفقیت بسیار آسان تر از آن است که قبلاً تصور می کردیم!
برای گسترش تعریف موفقیت ، سوالات زیر را از خود بپرسید:
• چه اتفاقی باید بیفتد تا احساس موفقیت کنم؟ • چه اتفاقی دیگری می تواند بیفتد تا احساس موفقیت کنم؟ تمام پاسخ های این سوال می تواند برای شما به عنوان موفقیت تعریف شود.
جمع بندی
موفق بودن مستلزم عبور از موانع فراوانی است و بسیاری از افراد در مقطعی شکست خواهند خورد. نکته اصلی این است که مرحله به مرحله با این موانع کنار بیایید. به قول جویس برادرز:"موفقیت در حقیقت حالتی ذهنی است. اگر خواهان موفقیت هستید، پس باید به دید شخص موفق به خودتان نگاه کنید. "
مقالات مشابه
یک نگرش سپاسگزار و قدردان، توجه شما رو به چیزهایی متمرکز می کنه که بخوبی پیش میرن در حالی که بر...
درباره ی شکست آهنگ و فیلم می سازند، کتاب و نقل قولهای الهام بخش می نویسند ، اما همیشه در مورد آ...
اگر میخواهید موفق شوید، باید نحوه برخورد با رد شدن را بیاموزید. رد شدن بخشی از طبیعت زندگی است...
تاریخ سرشار از نمونه ثروتهای بیکران و فوایدی است که اشخاص تنها با درخواست کردن آن را به دست آو...
Label
بزن بریم !