چگونه برای خود اهداف تعیین کنیم و آنها را بدست آوریم
آیا تا به حال برای شما پیش آمده که برای خود اهدافی تعیین کنید اما پس از مدتی متوجه شوید که از مسیر خارج شده و دیگر در پی بدست آوردن آنها نیستید؟ بیایید یاد بگیرید که چگونه برای خود اهداف تعیین کنید و آنها را بدست آورید. به آخرین هدفی که برای خود تعیین کردید فکر کنید. ممکن است این هدف ورزش بیشتر، یا خواندن کتاب بصورت هفتگی، یا پس انداز بیشتر پول بوده باشد. مهم نیست این هدف چه بوده است، از خود بپرسید: آیا به آن عمل کرده وآن را به سرانجام رساندید؟ احتمال دارد شما در انجام آن موفق نشده باشید. این به این دلیل است که طوری که شما اهداف را تعیین کرده اید بیش از حد به اراده انسانی بستگی دارد_ چیزی که ما روزانه مقدار محدودی از آن را داریم. این که مدام به این اراده تکیه کنیم باعث می شود که در نهایت تهی از آن شویم. خوشبختانه راه های دیگری هم برای تعیین اهداف وجود دارد که با آنها می توانید به این اهداف برسید. اهداف عاقلانه چه هستند؟ اهداف عاقلانه راه اصلاح اهداف مبهم و بی اراده هستند. اهدافی مانند: "من می خواهم هر روز به باشگاه بروم" "من می خواهم ثروتمند شوم" "من می خواهم بیشتر سفر کنم"
ظاهرا همه آنها اهداف خوبی به نظر می رسند. اما، آنها قربانی 3 تا از بزرگترین اشتباهات تعیین اهداف هستند: 1.آنها صریح و مشخص نیستند. خیلی خب، "شما می خواهید بیشتر سفر کنید"، اما این به چه معناست؟ چه زمانی شما می خواهید آنها را عملی کنید؟ کجا می خواهید بروید؟ ابهام دشمن بزرگ تعیین اهداف صحیح است. 2.آنها غیرواقعی اند. خب، پس شما می خواهید "ثروتمند شوید"؟ آیا شما حاضر هستید سخت کار کنید تا حقوق بیشتری بگیرید، یا یک شغل با حقوق بالا پیدا کنید، یا یک شغل جانبی به راه اندازید؟ احتمالا نه. 3.آنها به اراده بستگی دارند_نه به اصول. اراده انسان محدود است. خیلی خب، شما روزانه به باشگاه رفتن را شروع می کنید، اما هر چه زمان می گذرد اراده شما کم می شود. در آخر، شما هدف خود را رها می کنید. اهداف عاقلانه جلوی شما را از به دام این اشتباهات افتادن می گیرند. بیایید بررسی کنیم چطور باید این کار را انجام دهیم. گام اول در تعیین اهداف عاقلانه: من دقیقا به دنبال چه نتیجه ای هستم؟ این سوال هدف شما را متمرکزتر و دقیق تر می کند. شما از طریق هدف خود به چه چیزی دست می یابید؟ اگر به هدف خود برسید چه اتفاقی می افتد؟ هر چه دقیق تر بتوانید جواب این سوالات را بدهید بهتر است. برای مثال: "می خواهم سفر کنم" تبدیل به "می خواهم به پاریس سفر کنم" می شود.
"می خواهم ثروتمند شوم" تبدیل به " می خواهم کسب و کار خود را راه اندازی کنم" می شود.
"می خواهم کتاب های بیشتری بخوانم" تبدیل به "می خواهم هر هفته یک کتاب بخوانم" می شود.
زمانی که جواب این سوال را پیدا کردید، به سراغ سوال بعدی بروید. گام دوم در تعیین اهداف عاقلانه: چطور متوجه می شوم که به هدف خود رسیده ام؟ جواب این سوال بسیار واضح به نظر می رسد. "هر زمان که هدف انجام شود متوجه می شویم" اما اغلب، مردم اهدافی را تعیین می کنند که نتیجه ی قابل اندازه گیری ندارند. اهدافی مانند "سفر کردن بیشتر" یا "کتاب خواندن بیشتر" مشخص نمی شوند که چه زمانی به سرانجام رسیده اند زیرا هیچ روشی برای اندازه گیری "بیشتر" وجود ندارد. داشتن مقیاس برای اهداف، به شما این اجازه را می دهد که پیشرفت خود را مشاهده و اندازه گیری کنید. این قضیه از نظر روانشناسی برای به سرانجام رساندن اهداف، بسیار مهم است و می تواند شما را تشویق کند. برای مثال: "من می خواهم پول بیشتری کسب کنم" تبدیل به "من می خواهم درآمد خود را 20% افزایش دهم" می شود. "من می خواهم کسب و کار خود را راه اندازی کنم" تبدیل به "من می خواهم کسب و کاری راه بیاندازم که ماهانه فلان تومان از فروش بدست آورم" می شود. "من می خواهم قویتر شوم" تبدیل به "می خواهم وزنه خود را تا 90 کیلوگرم افزایش دهم" می شود. موفقیت برای هدف شما به چه صورتی است؟ چگونه می خواهید آن را اندازه گیری کنید؟ گام سوم در تعیین اهداف عاقلانه: این هدف تا چه حد واقعی است؟ خیلی خب، اگر شما ماه را هدف قرار دهید و حتی اگر تیرتان به خطا رود، بین ستارگان فرود خواهید آمد_ اما آیا شما ترجیح نمی دهید که از اول ستارگان را هدف قرار دهید؟ خیلی خب، این توضیح کمی گیج کننده بود. هدف از این ضرب المثل این است که هر چند هدف شما می تواند جاه طلبانه باشد ،اما در عین حال باید برای شما واقعی باشد. خب اگر هدف شما "5 روز در هفته به باشگاه رفتن" باشد و شما تا به آن روز هرگز به باشگاه نرفته باشید، پس احتمالا شما باید هدف واقعی تری را برای خود تعیین کنید. (برای مثال:"2 روز در هفته به باشگاه رفتن") مثال های بیشتر: "من امسال می خواهم 1 میلیارد ریال کسب درآمد کنم" تبدیل به "من می خواهم برای افزایش 10%حقوق خود مذاکره کنم" می شود. "من می خواهم به معروف ترین پسر دانشگاه تبدیل شوم" تبدیل به "من می خواهم هر روز با یک فرد جدید آشنا شوم" می شود. "من می خواهم برای 1 سال رژیم غذایی خود را به گیاهخواری تبدیل کنم" تبدیل به "من 1 روز در هفته فقط غذای گیاهی خواهم خورد" می شود. حالا به هدف خود فکر کنید، آیا واقع بینانه است؟ آیا شما توانایی و دانش کافی برای به سرانجام رساندن هدفتان را دارید؟ اگر این توانایی ها و دانش را ندارید، آیا می توانید آنها را به راحتی یاد بگیرید؟ گام چهارم در تعیین اهداف عاقلانه: آیا در حال حاضردر زندگی من، این هدف برای من در اولویت است؟ بسیار مضحک است که برخی افراد فقط چون اطرافیانشان برای خود هدف تعیین میکنند، برای خود هدف تعیین می کنند. برای مثال سفر کردن را در نظر بگیرید. در صفحات مجازی، شما می بینید که افراد تصاویر خود در سفرهای مختلف به نقاط مختلف، با تجربیات هیجان انگیزشان را به اشتراک می گذارند. مردم وقتی می بینند دوستان و اطرافیانشان اینگونه سفر می کنند با خود می گویند "من نیز باید بیشتر سفر کنم" و آن را در برنامه ی خود قرار می دهند. پس از گذشت ماه ها، این افراد روز سفر را مرتبا به بعد موکول می کنند. آنها برای سفر خود مقصد تعیین نمی کنند. و در آخر این افراد به بهانه کار زیاد هرگز سفر نمی کنند. در واقعیت، آنها هرگز قصد سفر نداشتند. و حدس بزنید اگر چنین باشد چه اتفاقی می افتد؟ هیچ اتفاقی نمی افتد و این موضوع که این افراد قصد سفر ندارند موضوع بزرگی نیست. اگر سفر برای شما اهمیت زیادی ندارد و قصد انجامش را ندارید پس انجامش ندهید. در IWT، باور دارند برای اولویت ها و اهدافی که در زندگی برای شما مهم اند، باید با تمام وجود برای آن تلاش کرد و باقی مسائل و اهداف را باید از زندگی حذف کرد. اگر سفر کردن برایتان اهمیت ندارد پس، سفر نکنید. اگر داشتن بدن عضلانی برایتان مهم نیست پس، عضویت باشگاه را لغو کنید. اگر یاد گرفتن زبان جدید برای شما در اولویت نیست پس، زمان خود را با یادگیری زبان جدید هدر ندهید. فقط بر اهدافی که برایتان مهم اند تمرکز کرده و باقی آنها را دور بریزید. گام پنجم در تعیین اهداف عاقلانه: چقدر زمان برای این هدف تعیین کنم؟ تعیین زمان بندی برای هدفتان هم آن را قابل اندازه گیری می کند و هم مطابق زمان پیش می رود. این کار انگیزه بیشتری برای دنبال کردن هدفتان به شما می دهد. پس از خودتان بپرسید:آخرین مهلت هدف من تا کی است؟ چند روز، هفته یا ماه طول می کشد تا بدانیم در راه درست پیش می رویم یا خیر؟ برای مثال: "من می خواهم در 6 ماه آینده، بصورت ماهانه 1 میلیون درآمد بیشتر از شغل جانبی خود کسب کنم." "من میخواهم در فروردین به آلمان سفر کنم." من میخواهم در 3 ماه 5 کیلومتر بدوم." هدفی که زمان بندی شده باشد به شما کمک می کند متمرکز و با انگیزه در جهت دستیابی به اهدافتان پیش بروید. مثال هایی از اهداف عاقلانه استفاده کردن از این راهکار به شما کمک می کند تا هر هدف مبهمی را به هدف عاقلانه قابل انجام تبدیل کنید. برای نمونه: هدف اشتباه: "من می خواهم سالمتر باشم." دلیل اشتباه بودن: مبهم و غیر قابل اندازه گیری است. چه زمانی متوجه خواهید شد که سالمتر هستید؟ هدف عاقلانه: "من می خواهم در هر هفته 3 وعده غذای کم چربی و کم کالری بخورم و می خواهم حداقل 1 بار در هفته به باشگاه بروم." دلیل عاقلانه بودن: حالا شما یک برنامه قابل انجام دارید که می توانید آن را اندازه گیری کنید تا وضعیتتان مشخص شود. شما فقط سالمتر نمی شوید بلکه، شما به صورت هفتگی 3 وعده غذای سالم می خورید و به باشگاه می روید. حالا همین کار را روی اهداف خودتان انجام دهید. چگونه می توانید آن را دقیق، قابل اندازه گیری، بدست آوردنی، واقعی و مطابق با زمان بندی پیش ببرید. اهدافتان را با انجام حلقه ایی از عادات بدست آورید بعد از آن که برای خودتان اهداف عاقلانه تعیین می کنید، عادت ها یک راه حل سیستماتیک هستند که به شما کمک می کنند راه خود را پیش ببرید و اهداف خود را بدست آورید. طبق گفته های چارلز داهیگ، متخصص عادت و نویسنده کتاب "قدرت عادت"، هر عادت از 3 بخش تشکیل شده است: راهنما: این، جرقه ی یک رفتار است. روال عادی و روزمره: این، رفتار در عمل را نشان می دهد. پاداش: این، سودی است که شما از رفتار خود بدست می آورید. این 3 مرحله با هم چیزی را تشکیل می دهند به نام "حلقه عادت" که عادت شما را همیشگی می کند. و در قلب هر حلقه عادت، یک پاداش خوب قرار دارد. در حقیقت این پاداش، ممکن است مهمترین جنبه ساخت یک عادت خوب باشد. چون پاداش، بیشترین تاثیر را بر دوام یک عادت دارد. بیایید یک مثال بزنیم: ورزش. حالت عادی ممکن است به این صورت باشد: رفتن به باشگاه کار با دستگاه ها به مدت 30 دقیقه شما به خانه بازمی گردید در صورت اجرای حلقه عادت، این روند به صورت زیر پیش می رود: راهنما: وقتی از خواب بیدار می شوید به باشگاه می روید. روال عادی و روزمره: شما در باشگاه ورزش می کنید. پاداش: پس از اتمام کار یک صبحانه خوشمزه نوش جان می کنید. تفاوت را می بینید؟ پس از چند هفته (یا چند روز) اجرای روش اول آن را کنار می گذارید اما روش دوم ادامه پیدا می کند چون شما پس از پایان کار پاداش دریافت می کنید. این کار تکیه کردن بر اراده را به کلی واژگون می کند زیرا شما برای انجام هدفتان پاداش دریافت می کنید. این، قدرت یک پاداش خوب است. البته می تواند تاثیر منفی هم برای شما داشته باشد. مثل سیگار کشیدن. یک فردی که روزانه و از روی عادت سیگار می کشد کسی است که حلقه عادت را اجرا کرده است و همین باعث سیگار کشیدن دائم وی می شود. این حلقه عادت به صورت زیر است: راهنما: شما از خواب بیدار می شوید، یا زمان ناهار است، یا کارتان تمام شده است و یا مضطرب هستید_معمولا هر چیزی می تواند جرقه شروع سیگار کشیدن باشد. روال عادی و روزمره: شما سیگار می کشید. پاداش: شما از نیکوتین حس خوبی دریافت می کنید و احساس شادمانی می کنید. خوشبختانه، پاداش می تواند برای ترک عادت نیز استفاده شود. برای مثال، هر زمان شما نیاز به سیگار کشیدن پیدا کردید قدم بزنید یا موسیقی گوش کنید و یا آبمیوه بنوشید. از هر پاداش سالمی می توان برای ترک سیگار استفاده کرد. پر کردن شکاف: از شیوه تعهد استفاده کنید شیوه تعهد یک روش برای جلوگیری از خروج ما از یک عادت یا رفتاری است که ممکن است ما علاقه ایی به انجام آن نداشته باشیم. دو نوع شیوه تعهد وجود دارد: شیوه مثبت: در این روش شما برای انجام کارهای مختلف پاداش مثبت دریافت می کنید. ایده اصلی این روش ایجاد ارتباط بین عمل با شیوه تعهد است که شما یک حلقه بازخورد مثبت ایجاد می کنید که تداوم یک عادت جدید را افزایش می دهد. برای مثال: گوش دادن به پادکست موردعلاقه تان در هنگام ورزش تلویزیون نگاه کردن در هنگام تمیز کردن اتاق پذیرایی تان نوشیدن آبمیوه مورد علاقه تان در هنگام ظرف شستن
شیوه منفی: در این روش چیزی از شما گرفته می شود یا ترس از دست دادن چیزی در شما ایجاد می شود تا شما تشویق به اجرای یک رفتار یا عادت شوید. ایده اصلی این روش این است که شما کار خود را با از بین بردن مانعی که شما را از انجام آن کار بازداشته است، انجام دهید و یا شما از ترس از دست دادن چیزی کاری را انجام می دهید. برای مثال: با دوستتان قرار بگذارید که هر زمان به باشگاه نرفتید 100 هزار تومان به او بدهید. تلوزیون را از برق بکشید تا وسوسه نشوید. دور انداختن تمام غذاهای ناسالم برای اجرای برنامه غذایی سالم. چون به یکی از روش ها مثبت و به دیگری منفی می گویند، لزوما یکی برتر از دیگری نیست. این فقط راهی برای بازگو کردن روش این شیوه هاست. انتخاب هر کدام از این دو روش به اولویت و هدفتان بستگی دارد. شیوه تعهد بسیار تاثیرگذار است. اما لازم نیست شما حرف مرا قبول کنید. هاروارد مدتی پیش مقاله ایی نوشته شده توسط 3 دکتر اقتصاد رفتاری با موضوع فواید شیوه تعهد منتشر کرد. با توجه به نوشته های در این مقاله "شیوه تعهد به مردم کمک کرده است تا وزن کم کنند، رژیم غذایی خود را بهبود بخشند، بیشتر ورزش کنند و از سیگار کشیدن دست بکشند. در یک پژوهش رندوم، برای مثال، متوجه شدند که تعداد افراد سیگاری که پس از 6 ماه توانستند سیگار را با شیوه تعهد ترک کنند به 40% افزایش یافته است." برای طول عمر خود عادت هایتان را بسازید برای رسیدن به هر هدفی، شما نیاز به یک سری عادات خوب دارید. برای بدست آوردن هر هدفی که می خواهید، ما پیشنهادی داریم که تا اینجا شما را برای آن آماده کرده ایم: "آخرین راهنمایی برای عادت ها _ رسیدن به نقطه اوج عمل آسان شد" در این مقاله، شما گام های قابل انجام را برای رسیدن به هر هدفی از طریق عادت های عاقلانه یاد خواهید گرفت، از جمله: چگونه هدف تعیین کنیم_از راه درست چگونه عادت هایی برای برنده شدن را بسازیم و اجرا کنیم چگونه یک عادت را دائمی کنیم
مقالات مشابه
چه احساسی دارید زمانی که چیزی را بخواهید و سپس به نوعی و به طریقی به شما داده شود؟ وقتی فقط به ...
هر فردی، صرف نظر از سن ، موقعیت ، وضعیت مالی ، قومیت ، همه وهمه در یک شبانه روز مدت زمان یکسانی...
شما هر روز در حال گرفتن تصمیمات مختلف هستید ، از آنچه برای ناهار می خورید گرفته تا مسیری که برا...
افراد بلندپروازبه کسانی گفته می شود که عملکردی فراتر از حد انتظار دارند و با انجام این کار ، مع...
Label
بزن بریم !