چگونه رد شدن را رد کنیم
"نه" لازم نیست آخر ماجرا باشد. شما می توانید یاد بگیرید که چگونه رد شدن را رد کنید و به آن به عنوان یک فرصت برای پیشرفت و حتی بهتر شدن در چیزی که رد شده اید، نگاه کنید. امروز می خواهیم درباره اینکه چگونه می توانیم رد شدن را رد کنیم و چگونه از آن برای نزدیک کردن خودمان به اهدافمان استفاده کنیم، صحبت کنیم. رد شدن به معنای شکست نیست مسلما شما رد شدن را دوست ندارید. البته که نه، رد شدن حس خوبی نیست. چه کسی آرزوی این را دارد که به وی بگویند ایده هایش به اندازه کافی خوب نیست یا کارشان را در حدی که باید انجام می دادند، انجام نداده اند یا خودشان مشکل دار هستند؟ واقعیت این است که همگی ما در زندگی مان در چیزی یا توسط کسی رد می شویم. از درخواست برای کار تا خواستگاری. این یک بخش جداناپذیر از زندگی ماست. اما خیلی از مردم فکر می کنند، رد شدن یعنی شکست. آنها رد شدن را نشانه بر این می گیرند که باید دست از تلاش برای آن هدف بکشند. مطمئنم شما افرادی را می شناسید که بعد از رد شدن برای چیزی یا توسط کسی، کاملا دست از تلاش برداشته اند. شاید آنان از نظر احساسی رد شده اند و تصمیم گرفته اند کاملا عشق را کنار بگذارند. شاید آنها نتوانستند از بانک وام بگیرند و کلا فکر شروع کسب و کار خود را کنار گذاشتند. یا شاید آنها کتابی نوشته بودند که توسط چندین انتشارات رد شده بود و آنان به کل آرزوی نویسنده شدن را کنار گذاشتند. مهم این است که شما از این رد شدن به چه چیزی می رسید اگر شما آن را پایان راه و پایان آرزوی تان بدانید، همانگونه خواهد شد. اما اگر شما این نظریه که رد شدن به معنای شکست است را رد کنید و اتفاقا آن را به عنوان یک تجربه مثبت، یک مرحله عادی در روند رسیدن به هدفی که می خواهید، درنظر بگیرید، شما می توانید از آن استفاده کرده و حتی به مراحل بالاتری از موفقیت برسید. زیرا موضوع این است: شما حتما بارها در زندگی تان رد خواهید شد. اما این بدین معنا نیست که راه شما اشتباه است یا هدف شما ارزش دنبال کردن را ندارد. این بدان معنا نیست که شما در آخر به هدف خود نخواهید رسید. این فقط یک تاخیر در نتیجه است. شاید به این دلیل باشد که شما از شخص اشتباهی درخواست کردید یا شاید، از شخص درستی در زمان اشتباهی درخواست کردید. این ممکن است نشانه ایی برای شما باشد که یاد بگیرید چگونه درخواست یا پیشنهاد فروش تاثیرگذار تری بدهید. یا شاید این آزمایشی از سمت تقدیر باشد که ببیند شما تا چه حد آن را می خواهید یا تا چه حد متعهدید. اگر همه می توانستند به راحتی به چیزی که می خواهند برسند، همه همه چیز داشتند ولی این چنین نیست. "نه" یعنی "نه هنوز". از درخواست کردن و تلاش دست نکشید. "بله" در گوشه ایی منتظر درخواست شما نشسته است. رد شدن یک افسانه است من رد شدن را یک افسانه می دانم.
در بدترین شرایط هم، اگر شما درخواستی داشته باشید و جواب منفی بگیرید زندگی شما بدتر نمی شود. اگر من شما را به ناهار دعوت کنم و شما جواب منفی دهید، زندگی من بدتر نشده است زیرا قبل از این هم کسی را نداشتم که با او ناهار بخورم و بعد از آن هم ماجرا همانطور است. زندگی من تغییری نکرده است. فقط حس بدی پیدا می کنم اگر مرتبا با خود بگویم " احتمالا من مشکلی دارم." وقتی ما جواب منفی می شنویم به خودمان می گوییم که چیزی را از دست داده ایم در حالی که چنین نیست. اگر شما در خواستگاری یا در ترفیع رتبه جواب منفی بشنوید زندگی شما همانند قبل باقی می ماند و بدتر نمی شود. بعلاوه الان شما می توانید اطلاعاتی مفید داشته باششید که قبلا در دسترس شما نبوده است. شما می توانید دلیل "نه" را از شخص دیگر بپرسید. مهمتر از آن، شما می توانید سوال ارزشمند "چگونه باید درخواست می کردم یا چه اتفاقی باید می افتاد که جواب شما مثبت می شد؟" را از آنان بپرسید و اینگونه بازخوردی دریافت می کنید که به شما کمک می کند در آینده تاثیرگذارتر باشید. و این اطلاعات بسیار مفید و ارزشمند اند. چه اتفاقی باید بیفتد تا جواب مثبت بگیریم؟ زمانی که مارک ویکتور هنسن و من به دنبال ناشر برای کتاب "سوپ جوجه برای روح" بودیم، ما توسط تعداد زیادی ناشر رد شدیم. یک روز من سوال ارزشمند "چه اتفاقی باید می افتاد که جواب مثبت می دادید؟" را پرسیدم. یکی از ناشران گفت: ما باید مطمئن شویم که حداقل می توانیم 20,000 نسخه از این کتاب را بفروشیم. من و مارک یک سال تمام را به پخش کردن اعلامیه مشغول شدیم. روی اعلامیه هم نوشته بود "من قول می دهم که کتاب سوپ جوجه برای روح را زمانی که منتشر شد بخرم." ما آنان را مجبور می کردیم که آن برگه را امضا و آدرس و شماره تلفن شان را بنویسند. زمانی که تعداد به 20,000 نفر رسید ما دوباره به سراغ ناشر رفتیم و او این ریسک را قبول کرد. زمانی که شما اجازه می دهید یک جواب منفی شما را متوقف کند، شما قدرت فردی خود را به شخص دیگر واگذار می کنید. اما شما تنها کسی هستید که در آخر کنترل زندگی خود را دارد. اجازه ندهید جواب منفی یک نفر شما را از رسیدن به بالاترین دیدگاه تان از زندگی و آرزوی همیشگی تان منع کند. حرف آسانتر از عمل است زمانی که پای کنار آمدن با جوا منفی باشد، حرف آسانتر از عمل است. مخصوصا زمانی که شما درون گرا باشید. من یک جمله ایی دارم که به من کمک می کند "بعضی جواب مثبت می دهند، بعضی جواب منفی، که چه؟ کسی منتظر است." بعضی ها به شما جواب منفی می دهند و برخی دیگر جواب مثبت، این دلیلی بر پریشانی و اضطراب نمی شود. زیرا حتی اگر جواب منفی هم بگیرید شخصی هنوز هست که به شما جواب مثبت خواهد داد. این چیزی است که من در طی سالها پس از شنیدن جواب منفی به خود گفته ام. و میدونید چه اتفاقی افتاد؟ همیشه کسی رو پیدا می کردم که به من جواب مثبت می داد. فقط بگویید بعدی این یک راه حل دیگر برای رد کردن رد شدن است. به سراغ نفر بعدی بروید. 7 میلیارد نفر در این دنیا زندگی می کنند. احتمالات زیادی وجود دارد. شما می توانید در یک زمان دیگر دوباره به شخصی که قبلا پیام داده اید درخواست دهید. شاید شرایط آنان تغییر کرده باشد. به این فکر کنید. هر بازیگر، خواننده و یا نویسنده ی بزرگی یک زمان جواب منفی شنیده اند.
جورج لوکاس
اگر جورج در آنجا ناامید می شد و دیگر به دنبال این کار نمی رفت، فرهنگ پاپ هرگز ایجاد نمی شد و جورج لوکاس نمی توانست حق امتیاز جنگ ستارگان را به قیمت 4 میلیارد دلار به دیزنی بفروشد.
والت دیزنی والت دیزنی در سال 1919 از ستاره کنزاس سیتی به عنوان کارتونیست اخراج شد. چرا؟ آنها به خالق میکی موس گفتند که قوه تخیل ندارد و ایده هایش به درد نمی خورند. فکر کنید چه اتفاقی می افتاد اگر وی به جای اعتماد به خود به حرف آنان گوش می داد. استیو جابز استیو جابز، خالق اپل، یک نمونه خوب دیگر است. او از طرف کمپانی خودش اخراج شد. اما این باعث توقف وی از دنبال کردن آرزوهایش نشد. او برگشت و کمپانی را دوباره ایجاد کرد و اینگونه آن را به بزرگترین کمپانی حال حاضر دنیا تبدیل کرد. مثال های شخصی "سوپ جوجه برای روح" که مرا میلیونر کرد چطور؟ قبل از اینکه من و مارک جواب مثبت بگیریم، از سمت 144 کمپانی رد شدیم. من می توانستم پس از هر یک از 144 بار بیخیال شوم. اما این کار را نکردم و خدا را شکرزیرا 145 امین جواب مثبت داد و برای همیشه زندگی مرا عوض کرد من جمله اینکه مرا تبدیل به میلیونر کرد. اینجا نقل قول قشنگی از نویسنده باربارا کینگ اسلاور داریم که من وی را در یک کنفرانس نویسندگان در هاوایی ملاقات کردم: "این کتابی که یک ناشر دست رد به آن زده بسیار ارزشمند است. این را به عنوان جواب منفی و رد شدن درنظر نگیرید. اینگونه در نظر بگیرید که شما آن را به آدرس "ناشری که ارزش این کار را می داند" فرستاده اید و زمان برگشت متوجه شده اید که آدرس اشتباه بوده است. به دنبال آدرس درست بگردید." بسیاری از موفق ترین بیزینسمن های دنیا مکررا جواب منفی شنیده اند. اما این هرگز جلوی آنها را از رسیدن و تلاش برای آرزوها و اهداف بلندپروازانه شان نشد. زمانی که هوارد شولتز، خالق استارباکس، سعی در باز کردن اولین کافی شاپ خود بود از 242 نفر 217 نفر جواب منفی دادند. اگر او دست از تلاش می کشید امروزه استارباکسی نبود. چگونه رد شدن را رد کنیم زمانی که شخصی به شما "نه" گفت بگویید "بعدی" و سراغ نفر بعد بروید و دست از تلاش نکشید. فقط یاد بگیرید که از رد شدن درس بگیرید و سعی کنید دلیل ان را پیدا کنید. از فرد مقابل بپرسید که چه کار باید می کردید که جواب مثبت می گرفتید. به بازخورد آنان گوش دهید و فکر کنید که آیا با عقل شما جور در می آید یا خیر. اگر با عقل جور در نیامد از شخصی که به او اعتماد دارید بپرسید. ببینید بین شما و چیزی که می خواهید چقدر فاصله است و چه چیزی این فاصله را پر می کند. خب مشق شما بعد از خواندن این مقاله این است که کاری را که همیشه از آن می ترسیدید و می ترسیدید که جواب منفی بگیرید را انجام دهید. اگر جواب "نه" شنیدید بدانید که موقعیت شما از قبل تغییری نکرده است. واقعا چیزی برای از دست دادن ندارید.
مقالات مشابه
چه احساسی دارید زمانی که چیزی را بخواهید و سپس به نوعی و به طریقی به شما داده شود؟ وقتی فقط به ...
هر فردی، صرف نظر از سن ، موقعیت ، وضعیت مالی ، قومیت ، همه وهمه در یک شبانه روز مدت زمان یکسانی...
شما هر روز در حال گرفتن تصمیمات مختلف هستید ، از آنچه برای ناهار می خورید گرفته تا مسیری که برا...
افراد بلندپروازبه کسانی گفته می شود که عملکردی فراتر از حد انتظار دارند و با انجام این کار ، مع...
Label
بزن بریم !