2495 بازدید
علیرضا نبی متولد 1347 در مشهد، کارآفرین می باشد
فارغ التحصیل فوق لیسانس و دکترای رشته اقتصاد بین الملل می باشد، حالا کارخانه دار و از مشاوران مجمع تشخیص بوده و در کنار تدریس، کارشناس صدا و سیماست
در یک خانواد پرجمعیت 8 نفره در اطراف مشهد متولد شد
پدرش در ایام عزاداری امام حسین (ع) با دوچرخه ادوات سوگواری حضرت مثل زنجیر و پرچم می فروخت، اما خانواده به شدت در فقر و فلاکت عجیبی به سر می بردند
مادرم وقت هایی که بعد از دو سه روز دیگر امیدی برای مهیا کردن شام نداشت، ما را می برد دور میدانی بنام عدل پهلوی و می گفت بعضی از علف های دور این میدان خوردنی هستند
در واقع بچه هایش را می برد چرا !
برای اینکه شب از زور گرسنگی توی آن اتاق 12 متری بیتابی نکنند، منظورم این است من فقر و سختی را با پوست و استخوان درک کردم
سال 1355 وقتی 8 سالم بود خیری به ما 10 تومان داده بود، این پول آنقدری بود که با آن مادرم 10 تا روزنامه می خرید تا وقتی من از مدرسه می آمدم برویم دونه ای 15 ریال بفروشیم
خاطرم هست روزنامه ها از من بزرگتر بود، گاهی روزنامه ها به فروش نمی رفت و با مادرم دونفری تا خانه گریه می کردیم، من طعم ورشکستگی را بارها و بارها تجربه کردم
آن روزها وقتی سرمایه 10 تومانی از دست می رفت، باید می رفتم واکس می زدم تا یک ماه، تا سودش بشود 10 تومان، بلکه دوباره 10 تا روزنامه بخریم
زیباتری کاری که به آن افتخار می کنم فروختن بلیت فیلم شعله توی بازار سیاه بود، شب می رفتم با پتو جلوی سینما آریا می خوابیدم تا صبح بلیط را پنج تومن بخرم و 10 تومان بفروشم
سال 57 وقتی 10 سال داشتم یک روز عصر که روزنامه ها رو فروخته و خوشحال از اینکه برای امشب شام داریم در راه بازگشت مادرم تمام پول هایمان را داد به آن خانم کولی که کنار خیابان نشسته و بچه اش را شیر می داد و بچه های دیگرش کنارش توی برف بودند
من مات و مبهوت ماندم که وای هم سودمان رفت و هم سرمایه مان …
اما بعد متوجه شدم که این یعنی بخشش، بخشش یعنی صد در صد آنچه را که داری بتوانی ببخشی، بتوانی از آن بگذری …
در 17 سالگی اولین کارگاه چاپ روی پارچه را زد تا اینکه در 19 سالگی ازدواج و وارد یک خانواده کاملا فرهنگی و اهل کرمانشاه شد که کرد زبان هم بودند
برای خانواده همسرم کتاب، شعر و مطالعه ارزش بود و برایشان مهم نبود من چی دارم و چی ندارم، می گفتن تو چقدر شعر خوب حفظ می کنی، چقدر خوب می نویسی و چقدر تو عالی هستی
این شد که مادر همسرم نیز سازنده شخصیت فرهنگی ام شد، به همین دلیل به من می گویند دو شخصیت داری، یکی شخصیت مدیریتی و بیزینسی و یکی شخصیت فرهنگی است
در سال 1383 وقتی 36 ساله بود اولین کارخانه خود را با 15 نفر برای تولید انواع فراورده های زیتون (آرشیا) شروع کرد و حالا کارخانه ها به سه عدد رسیده است
یک شرکت نیز در مینو دشت گلستان باغات را مدیریت می کند
نقطه عجیب ولی واقعی شرط استخدامان این کارخانه ها داشتن سوء پیشینه هست، اغلب آنها مجرمان و معتادان دیروز هستند یا زن های بی سرپرست می باشند
عکس های دکتر علیرضا نبی
اخبار 20:30 به کارخانه ما آمد و از فعالیت بچه ها گزارش تهیه کرد که بازتاب گسترده ای داشت، بعد از اینکه به اداره دارایی برای مالیاتم رفتم دیدم مالیات سه و نیم برابر شده است
وقتی علت را پرس و جو کردم به من گفتند وقتی تو به 20:30 می روی و چهره می شوی، باید هزینه اش را پرداخت کنی !
این کارخانجات آقای دکتر که حالا پر آوازه شده بیش از 1000 نفر نیروی مستقیم دارد و صد ها خانم بصورت دور کاری در منزل برای فراورهای زیتون با آن همکاری می کنند
جالبه بدانید 18 هزار نفر با شرایط سوء پیشینه در انتظار استخدام در این کارخانه ها هستند و تقریبا همه محصولات کارخانه به اروپا و آمریکا صادر می شود
آقای نبی دکترای خود را از مالزی دریافت کرد و حالا بجز کارآفرینی مشاغل دیگری هم دارد که به برخی از مهمترین آنها اشاره می کنیم
● عضو مشاوران ارشد مجمع تشخیص مصلحت نظام
● عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات و مطالعات کاربردی فرماندهی انتظامی خراسان رضوی
● کارشناس و مجری برنامه های صدا و سیما
● مسئول کمیته آموزش انجمن جرم شناسی شرق کشور
● مدرس و مسئول بازرسی محتوای کارگاه های آموزشی استاندارد سازی رفتار پلیس راهور ناجا
● مدرس دوره های آموزشی در دانشگاههای کشور
● موسس بنیاد خیریه دکتر نبی
و …
نظر شما درباره این مطلب
نام شما : *
ایمیل شما :
نظر شما : *
نظرات کاربران ( 0 دیدگاه )
Label
بزن بریم !