ضمن عرض سلام و احترام
بسیار سپاسگذاریم که به خانواده بزرگ ما پیوستید
برای اطلاع رسانی بهتر شما همراهان گرامی بوسیله ایمیل شما را مطلع خواهیم کرد
976 بازدید
کل کتاب قانون ده برابری گرنت کاردن به صورت مقالات سریالی در سایت قرار می گیرد
توصیه ویژه تیم فردای روشن من این هست هر روز فقط یک قسمت از این مجموعه مقاله خوانده شود
تمام این کتاب توسط این مجموعه ترجمه شده هر گونه کپی برداری از آن پیگرد قانونی دارد
قسمت چهارم
من سالهای سال مدیران فروش زیادی را در سازمانهای مختلف مشاهده کرده ام که چنین کاری را انجام داده اند. آنها در ابتدای هر فصل هدف مشخصی را برای تیم فروش خود انتخاب میکنند، اما در میانه راه متوجه میشوند که با این شرایط رسیدن به آن هدف برایشان امکانپذیر نیست، و درنتیجه جلسهای برگزار میکنند و سقف هدف را کاهش میدهند، تا تیم فروش روحیه خود را از دست ندهد و همچنان برای رسیدن به آن هدف جدید امید داشته باشد .
اما شما هرگز نباید چنین اشتباه مهلکی را مرتکب شوید. چنین اقدامی، پیغام غلطی را به اعضای سازمان مخابره میکند- اینکه اهداف تعیین شده اهمیتی ندارند و تنها راه برنده شدن، جابجا کردن خط پایان است. یک مدیر عالی، مدیری است که افرادش را تشویق به تلاش بیشتری کند، نه اینکه هدف را تغییر دهد و حتی اگر افراد با وجود تلاش بیشتر نتوانند به تمام چیزی که در ابتدا هدف شما بوده است دست پیدا کنند، بازهم نباید هدف را تغییر دهید. ایده تغییر دادن هدف برای ساده تر کردن کار، درنهایت منجر به تضعیف امید، انتظارات، و مهارتها در سازمان میشود، و همه افراد شروع به دلیل آوردن- یا اگر بخواهیم بهتر بگوییم، بهانه آوردن- برای توجیه ناتوانی خود در رسیدن به اهداف تعیین شده میکنند.
هرگز سقف اهدافتان را کوتاه تر نکنید. در عوض تلاشتان را افزایش دهید. وقتی شما اهدافتان را با اهدافی کوچکتر جایگزین کنید، شروع به بهانه تراشی کنید، و با این کار از خودتان سلب مسئولیت نمایید، درواقع بیخیالِ رؤیاهایتان شده اید! این کارها نشانه این هستند که شما از مسیر درست خارج شدهاید- و باید برآورد اولیهای را که از میزان تلاش موردنیاز برای رسیدن به هدفتان داشتهاید، اصلاح نمایید .قانون 10X فرض میکند که
مشکل، هرگز خود هدف نیست. شما هر هدفی که داشته باشید، با انجام اقدامات درست و میزان مناسبی پافشاری و ممارست، میتوانید به آن دست پیدا کنید. حتی اگر بخواهید به یک سیاره دیگر سفر کنید، باید این را بدانید که با انجام اقدامات درست و پشتکار کافی، و با صرف هر میزان زمانی که برای رسیدن به این هدف لازم باشد، شما میتواند آن را عملی کنید. هنگامیکه افراد تخمین غلطی از میزان تلاش و انرژی موردنیاز برای رسیدن به هدفشان داشته باشند ،به صورت ناخودآگاه شروع میکنند به بهانه آوردن
به نظر میرسد که ذهن انسان به نحوی تکامل یافته است که به صورت خودکار، شکستهایش را توجیه کند و برای آنها دلایل منطقی بیاورد. مشکل اینجا است که این فرایند خودکار، در بیشترموارد عواملی غیر از میزان تلاش فرد را به عنوان دلیل شکست در نظر میگیرد. این فرایند بیشتر از اینکه سازوکاری منطقی داشته باشد، بر اساس احساسات بنا شده است؛ به همین دلیل در هنگام یافتن دلیلی برای نرسیدن به هدف، بیشتر عوامل بیرونی نظیر رفتار مشتریان، شرایط اقتصادی، و ...
را برای توجیه شکست خود مطرح میکند. مسلماً نظام آموزشی، رسانه ها، و شرایط فرهنگی هم در این میان بی تقصیر نیستند- و از همان دوران کودکی، بهانه هایی مثل «بازار آمادگی ندارد،» «شرایط اقتصادی بد است،» «کسی این محصول را نمیخواهد،» «من توانایی انجام این کار را ندارم،»
«اهداف ابتدایی ما واقعبینانه نبوده اند،» و هزاران عذر و بهانه دیگر را به در گوش ما فرو میکنند.
اما در بیشتر موارد، مشکل اصلی این است که شما پیشبینی درستی از میزان کار و تلاش موردنیاز نداشته اید. صرفنظر از زمانبندی، شرایط اقتصادی، محصول، و میزان سرمایه شما، انجام دادن اقدامات درست به میزان کافی در طول زمان، منجر به موفقیت شما میگردد.
بعد از 31 سال فعالیت در حوزه تأسیس شرکتهای جدید، و معرفی محصولات و ایده های نو به بازار، میتوانم با اطمینان به شما بگویم هرچقدر هم که طرح کسبوکار شما کامل و دقیق باشد ،همواره مشکلی وجود خواهد داشت که شما حتی فکرش را هم نمیکردهاید. برایم مهم نیست اگر ساخت محصول شما هیچ هزینهای نداشته باشد و نسبت به محصولات مشابه صد برابر بهتر باشد؛ حتی بااینوجود هم شما باید ده برابر بیشتر از میزانی که پیشبینی میکنید تلاش نمایید تا بتوانید محصولتان را به مردم معرفی کنید .
همواره این نکته را در نظر داشته باشید: هر پروژهای که درگیر آن میشوید، نسبت بهآن چیزی که شما تصور میکنید، نیاز به زمان، پول، انرژی، تلاش، و نیروی انسانی بیشتری دارد.تمام انتظارات خود را ضربدر ده کنید، و احتمالاً مشکلی برایتان پیش نمیآید. و اگر در عمل برای رسیدن به موفقیت به 10 برابر تلاش بیشتر احتیاج نبود، که چه بهتر. یک غافلگیری خوشایند، خیلی بهتر از یک ناامیدی تمام و عیار است.
اگر شما میخواهید در زمان کوتاهتری محصول یا ایده خودتان را به بازار عرضه کنید، پس باید مطمئن شوید که هر کار دیگری را ده برابر بیشتر انجام میدهید، تا بتوانید در مدت کوتاهتری با افراد بیشتری ارتباط برقرار کنید و محصولتان را در مکانهای بیشتری عرضه نمایید. برای مثال ،اگر شما در ابتدا قصد دارید که یک نفر را برای معرفی ایده جدید خود به دیگران در نظر بگیرید ،پس در برنامه ریزی خود ده نفر را به این کار اختصاص دهید تا بتوانید در زمان کوتاهتری به هدفتان برسید. اما به یاد داشته باشید، ده برابر نیروی انسانی بیشتر، به معنی هزینهای ده برابری است، و همچنین باید فردی را در نظر بگیرید که این افراد را مدیریت کند.
اگر از همان ابتدا، پارامترهای موردنیاز برای رسیدن به موفقیت را ده برابر در نظر بگیرید، برای مواجهه با شرایط پیشبینی نشده ایی که ممکن است در طول پروژه پیش بیاید آمادگی بیشتری خواهید داشت: مشکلاتی مثل تغییر شرایط اقتصادی، رویدادهای کشوری یا بین المللی، شکایتهای قانونی، مشکلات مربوط به کارمندان، رقابت، بیماری، و ... . باید مقاومتهای بازار در برابر پذیرش محصول جدید، و ظهور فناوریهای جدید را هم به این لیست طولانی اضافه کنید. همه اینها رویدادهایی هستند که احتمال رخ دادن آنها وجود دارد و در هرلحظه میتوانند شما را با مشکلات جدیدی روبرو کنند .
از لحاظ روانشناسی، افراد تمایل دارند نسبت به محصول یا ایدهای که میخواهند آن را روانه بازار کنند، خوشبین باشند. همین خوشبینی بی مورد باعث میشود که آنها در پیشبینی میزان تلاش موردنیاز برای به نتیجه رساندن پروژه اشتباه کنند. اگرچه داشتن شوق و اشتیاق برای شروع هر پروژه ایی ضروری است ،اما یک حقیقت مهم را نباید از یاد برد: مشتریان بالقوه شما به اندازه شما نسبت به محصول یا ایده شما اشتیاق ندارند- چراکه هنوز با آن آشنا نشدهاند. به احتمال زیاد در ابتدای کار، افراد بدون توجه به محصول یا ایده شما از کنار آن عبور میکنند. حتی ممکن است زمانی که شما محصول یا ایده خود را به آنها معرفی میکنید، نسبت به آن بی علاقگی نشان دهند.
من به شما نمیگویم که خوشبین نباشید؛ حرف من این است که خودتان را برای مقابله هر چیزی آماده کنید. با به کارگیری قانون 10X پروژه خودتان را آغاز کنید- جوری که انگار زندگیتان به این قضیه بستگی دارد. هر عملی را به نحوی مدیریت کنید که انگار هرلحظه یک دوربین مشغول فیلمبرداری از شما است. فرض کنید که فیلم کارهای شما در آینده برای فرزندان و نوادگانتان نمایش داده میشود تا شما را به عنوان الگویی برای رسیدن به موفقیت در زندگی خودشان قرار دهند .
با سرزندگی یک قهرمان ورزشی که آخرین فرصت خود را برای ثبت اسمش در تاریخ امتحان میکند، به سراغ مشکلات بروید. و همیشه به یاد داشته باشید که تنها چیزی که فرد برنده را از بازنده متمایز میکند، پشتکار و تسلیم نشدن است. افراد موفق کسانی هستند که کارشان را به اتمام میرسانند و در میانه راه جا نمیزنند. از بهانه تراشی دست بردارید و با تمام توانتان به سمت مشکلات یورش ببرید. با ذهنیتی که برای رسیدن به موفقیت مصمم است به سمت مسائل بروید ،و هر کاری را که لازم است برای برنده شدن انجام دهید. به نظر سخت میرسد؟ متأسفم، اما برای اینکه بتوانید در دنیای امروز موفق شوید، باید اینگونه رفتار کنید .
میدانم که به احتمال زیاد قبلاً هم این را شنیده اید، اما موفقیت هرگز یک «اتفاق» نیست .
موفقیت نتیجه تلاشی بی وقفه و اراده ای آهنین برای انجام کارهای درست درطول زمان است. تنها کسانی که با دیدگاهی درست به سراغ مشکلات میروند و اقدامات متناسب با شرایط و موقعیت موجود را انجام میدهند، درنهایت به موفقیت میرسند. مسلماً «شانس»
هم در این میان بیتأثیر نیست. اما تمام افراد خوش شانس به شما خواهند گفت که شانس آنها نتیجه مستقیم کارهایی است که انجام داده اند. هرچقدر که کارهای بیشتری انجام دهید، احتمال اینکه شانس به شما رو کند بیشتر میشود.
در این فصل از کتاب قصد داریم که به یک تعریف واضح و مشترک از موفقیت برسیم. احتمالاً معنای موفقیت برای شما، با م...
قبل از اینکه بخواهیم به بحث درباره اهمیت قانون 10X بپردازیم، بگذارید داستانی از خودم را برایتان تعریف کنم. من ...
برای اینکه بتوانید نشانه های ذهنیت کمبود را در بین افراد جامعه مشاهده کنید، کافی است ...
قانون 10X تضمین میکند که شما میتوانید به چیزی فراتر از آنچه میتوانید تصور کنید دست یابید. این قانون در تمام بخ...
بدون توجه به اینکه خواهان دستیابی به چه هدفی هستید، حال میخواهد کاهش وزن باشد و یا میلیاردر شدن، هدف و خواسته ...