5 اصل زندگی ایدهآل از جان مینارد کینز، بزرگترین مغز اقتصادی قرن بیستم
او را ناجی اقتصاد قرن بیستم میدانند… دانشجوی نخبه اقتصاد بریتانیایی که نظریاتش تاثیر بسزایی بر اقتصاد دولتها گذاشت و از آن به «نظریه کینزی» نیز یاد میکنند. در دوران رکود بزرگ آمریکا، نظریات کینزی در عمل اجرا شدند و دنیا شاهد روند خروج از رکود آمریکا شد.
در سال 1999 مجله تایم، چهره جان مینارد کینز را به عنوان مهمترین چهره سال بر روی جلد این مجله قرار داد.
«اقتصاد امروز به جان مینارد کِینز (John Maynard Keynes) نیاز دارد…» این جمله ای بود که در اولین کنفرانس پولی 2014 بیان شد؛ واقعا یک نفر میتواند اقتصاد دنیا را متحول کند؟
البته که بـله، او اواخر قرن 19م و اوایل قرن بیستم این کار را به زیبایی انجام داد.
اگر امروزه از 10 اقتصاددان و یا علاقه مند به دنیای اقتصاد نام اقتصاددانان بزرگ را سوال کنیم، بدون شک نفر اول یا دوم نام کینز خواهد بود. او برنده جایزه نوبل اقتصاد است و توانست به عنوان مشاور ارشد اقتصادی دولت انگلیس و آمریکا تبدیل شود.
کینز کیست و چرا اینقدر مهم است راجع بهش بدانیم؟
کینز علارغم وضعیت زندگی لوکسی که داشت، در یک خانواده متوسط به دنیا آمده بود. پدرش نوبل کینز نیز اقتصاددان مشهوری بود که از کودکی جان را با داستان های ساده اقتصاد به این حوزه علاقه مند کرده بود.
هیچکس در زمان کودکی و نوجوانی حتی تصور هم نمیکرد یک دانش آموز شاگرد اول که فقط درس میخواند و به خانه میرود مطالعه میکند بتواند یک روزی تحولی عظیم در دنیا ایجاد کند. او در سال 1902 به کالج سلطنتی کمبریج راه یافت و پس از اتمام دانشگاهش در اداره هندوستانِ وزارت دفاع انگلستان مشغول به کار شد.
در زمان جنگ جهانی اول در خزانه داری انگلیس شروع به کار کرد و بعد به عنوان ریاست هیات نمایندگی خزانه داری انگلیس در انجمن صلح پاریس، انتخاب شد؛ به همین ترتیب مدارج ترقی را طی کرد تا روزی که طی اعلامیه از نحوه دریافت غرامت جنگی از سوی دولت آلمان مورد انتقاد دولت قرار گرفت و از کارش استفاء داد.
و اما اتفاق بزرگ زمانی رخ داد که کینز کتابِ «نظریه عمومی اشتغال بهره و پول» را منتشر کرد.
یک کتابِ انقلابی که شامل راهکارهایی خارج از چارچوب تفکری اقتصاددانان آن زمان بود و کمتر کسی میتوانست پیچیدگی و نحوه کارکرد ابزارها و راه حل های پیشنهادی آنرا درک کند.
اما با توجه به سابقه درخشان کینز، نه تنها آنرا پذیرفتند، بلکه اجرا هم کردند و با حیرت نظاره گر موفقیت نظریات اقتصادی کینز برای رهایی از بحران بزرگ مالی شدند.
جان مینارد کینز؛ به عنوان یک مغز متفکر قدرتمند و دارای عقایدی سنت شکن و خارج از چارچوب شناخته میشود. اما آیا پند و آموزش هایی برای ما جهت استفاده روزانه و موفقیت شغلی دارد؟
بله، موضوع این مقاله هم دقیقا همین است… با اینکه نظریات کیــنز یکی از دشوارترین و پیچیده ترین نظریات دنیای اقتصاد شناخته میشود، اما پر محتوا و فوق العاده کاربردی هستند.
اگر میخواهید طرزفکر یک فرد نابغه و حرفه ای را در حوزه مالی و تصمیم گیری زندگی تان داشته باشید؛ این مقاله به شدت توصیه میشود.
» اصل اول مطالعه تاریخ تفکرات؛ یکی از اصول مقدماتی برای آزادی ذهن است…
شما چقدر مطالعه میکنید؟ آیا به صورت روزانه مطالعه دارید؟ آیا بیش از 10 کتاب را کامل خواندید؟ اگر پاسخ تان منفی است؛ به عقیده کینز، اولین کاری که یک ذهن خلاق جهت فکر کردن باید انجام دهد، مطالعه تفکرات و اندیشه های گذشتگان است.
تقریبا تمام اقتصاددانان، سیاست مدارها و افراد موفق دنیا به تاریخ علاقه زیادی داشته اند. از آدولف هیتلر که عقیده داشت «تاریخ جز جدایی ناپذیر زندگی انسان است» تا فیلسوف معروف هایدگر که معتقد بود«تاریخ یعنی تکرار حوادث.»
بنابراین از همین امروز، اولین کاری که باید انجام دهید برنامه ریزی برای مطالعه تفکرات و اندیشه های افراد موفق گذشته است. به عقیده برایان تریسی (نویسنده و مشاور موفقیت) شما اگر دقیقا کارهایی را انجام دهید که افراد موفق انجام میدهند، شما هم به نتایجی دست پیدا میکنید که افراد موفق دست پیدا کردند.
» اصل دوم سرمایه گذاری موفق، پیشبینی کردنِ پیشبینی دیگران است…
اگر شما بتوانید بدانید دیگران چطور فکر میکنند، به راحتی میتوانید آنچه را میخواهید از آنها بدست آورید.
یک فروشنده موفق کسی است که میتواند همانند مشتری فکر کند. بزرگترین فروشندگان و سرمایه گذاران موفق دنیا، آنچه که دوست داشته اند را برای فروش تولید نکرده اند بلکه آنچه را که مشتری دوست داشته است را تولید کرده اند.
این پند میتواند در روابط شخصی نیز صادق باشد. آیا شما دنیا را از دید دوستانتان میبینید و با آنها همانطور رفتار میکنید یا از دید خودتان؟ شاید دوستتان درونگرا باشد و به تفریحات اجتماعی علاقمند نباشد و پیشنهاد شما را رد کند. شما اگر به این پند کینز مجهز باشید، عدم موافقت دوست تان را برخورد شخصی تعبیر نخواهید کرد، بلکه او را درک میکنید و روابط تان محکم تر میشود.
پس همیشه سعی کنید دنیا را از دید طرف مقابلتان ببینید… این بهترین تکنیک برای خلق روابط پایدار است.
» اصل سوم به مراتب بهتر است تقریبا صحیح باشید؛ تا کاملا اشتباه…
اگر مسیری را انتخاب کرده اید، راهکاری را اتخاذ کرده اید و شیوه های را در پیش گرفته اید که از صحیح و غلط بودن آن کاملا آگاه نیستید، بهتر است از نیمه راه مسیرتان را آزمون کنید؛ تا اینکه تا انتها بروید و بعد متوجه شوید مسیر اشتباه بود.
عقایدی که با شدت و ذهن بسته پیروی میشوند، معمولا از بازخور بهره ای نمیبرند و همین دلیل اصلی شکست آنها میشود. بسیاری از کارآفرینان بزرگ فقط به این خاطر شکست می خورند که نمیخواهند بپذیرند مسیر پیموده شده شان تا به امروز اشتباه بوده است و باید تغییر مسیر بدهند.گ
پذیرفتن اشتباه، یک تصمیم صحیح است. افرادی که اشتباه شان را می پذیرند، به مراتب موفق تر از افرادی هستند که اشتباه شان را به پشتکار زیادی میخواهند تبدیل به یک تصمیم صحیح کنند.
بنابراین، هر چند وقت یکبار به عقیده کیـنز بهتر است نگاهی به عقب بیاندازید و از خودتان بپرسید :
» اصل چهارم زمانی که واقعیات تغییر میکنند، من طرزفکرم را هم تغییر میدهم…
آیا شما هم فکر میکنید داشتنِ امنیت شغلی در زندگی یعنی موفقیت؟ اگر اینطور است شما هنوز تصور میکنید واقعیات در این دنیا جاودانه هستند.
اما اینطور نیست؛ بعضی واقعیات زندگی هستند که تغییر میکنند. هیچ چیزی در این دنیا ابدی نیست.
در دوره خاصی از تاریخ شاید اعلامِ گرد بودن کره زمین جرم محسوب میشود، آیا امروز هم همینطور است؟ کاملا برعکس ! شما اگر اذعان کنید زمین صاف است، شاید شما را احمق خطاب کنند.
پس طرزفکرتان را هم همیشه با واقعیات زندگی تطبیق دهید. در دنیای امروز که تغییر با سرعت باورنکردنی درحال رشد است؛ طرزتفکرات سنتی و قدیمی محکوم به شکست هستند.
» اصل پنجم دشواری در خلق ایده های نو نیست؛ بلکه فرار از ایده های کهنه است…
در دنیای کارآفرینی، اشتباه دیگری که اکثر تازه واردان انجام میدهند این است که میخواهند ایده ای نو خلق کنند، محصولی شگفت انگیز تولید کنند و بازار را حیرت زده کنند. از دید کارآفرینان موفق، این طرزفکر اشتباه محض است.
هیچ کارآفرین موفقی با یک ایده منحصر به فرد و نو شروع نکرده است. تقریبا تمام کارآفرینان بزرگ دنیا، از ایده ای که وجود داشته شروع کرده اند و کم کم آنرا بهتر کرده اند تا اینکه در ایده به ظاهر کاملا تغییر کند اما در بطن آن ایده قدیمی وجود داشته.
و مهم تر از همه؛ خلق ایده های نو به مراتب ساده تر از فرار از الگو های ذهنی کهنه است.
زمانی که هنری فورد – خالق اولین شرکت تولید انبوه اتومبیل به قیمت مناسب برای مردم عادی – پرسیدند این ایده چطور به ذهن تان رسید گفت :
«من اگر از مردم سوال میکردم چه چیزی میخواهید آنها پاسخ میدادند : اسب هایی با زین بهتر. اما من این اشتباه را نکردم اما میدانستم آنها میخواهند به سریع تر و راحت تر به مقصدشان برسند.»
مقالات مشابه
همه ما اخبار مربوط به دارا خسروشاهی را شنیدیم که چند روز قبل مدیرعامل شرکت حمل و نقل اوبر شد. ا...
به احتمال زیاد زمانی که شما به این سوال فکر می کنید، فقط چندتا از مشخصه های موفقیت در ذهن شما م...
ایلان ماسک یک میلیاردر عادی نیست. برخلاف بیشتر میلیاردرها، ایلان ماسک توانسته است از چندین تجار...
من مقاله ای در مورد چگونگی کنار گذاشتن عادات بد نوشتم . هدف کمک به شما برای تقویت تفکر خلاق،بهر...
Label
بزن بریم !