قانون10برابری قسمت دوم

 کل کتاب قانون ده برابری گرنت کاردن به صورت مقالات سریالی در سایت قرار می گیرد

توصیه ویژه تیم فردای روشن من این هست هر روز فقط یک قسمت از این مجموعه مقاله خوانده شود

تمام این کتاب توسط این مجموعه ترجمه شده هر گونه کپی برداری از آن پیگرد قانونی دارد

قسمت دوم

بدون توجه به اینکه خواهان دستیابی به چه هدفی هستید، حال میخواهد کاهش وزن باشد و یا میلیاردر شدن، هدف و خواسته شما بسیار مهم و باارزش است. زیرا این اهداف باعث میشوند تواناییهای نهفته شما متجلی شوند. برای دستیابی به اهداف والا، باید طرز تفکر ناکارآمد خود را تغییر دهید، باید تا پای جان متعهد باشید و باید ده برابر آنچه تصورش را میکنید، به میزان تلاش خود بیفزایید.

 بنابراین قبل از اینکه چنین جملاتی را بگویید که: «من دیگر برای همیشه راضی خواهم شد، اگر به فلان چیز دست یابم» یا «من فقط به اندازهای پول میخواهم که بتوانم بدون دغدغه مالی زندگی کنم.» این نکته مهم را بدانید که: 

محدود کردن میزان موفقیت و اهدافتان، نقص کامل قانون 10X است.

بر طبق قانون x10:

شما باید به گونهای هدفتان را مشخص کنید که 10 برابر خواستهتان باشد و سپس باید میزان تلاشتان را برای دستیابی به آن هدف 10 برابر کنید.

یک رؤیا و هدف بزرگ به تلاش و پشتکار بزرگی نیاز دارد. قانون 10X به هیچ وجه قانون معمولی نیست. طبق این قانون، شما باید هدفی 10 برابر بزرگتر از هدف دیگران داشته باشید و تلاش 10برابر بیشتر از میزان تلاش دیگران داشته باشید.

قانون 10X یک نوع طرز تفکر و ذهنیت غالب است. طبق این قانون، شما هرگز کاری را که دیگران انجام میدهند، انجام نمیدهید. شما باید کاری را انجام دهید که دیگران تمایلی به انجام دادن آن ندارند. داشتن اینگونه تفکر و ذهنیت غالب به این معنا نیست که شما دیگران را تحت کنترل خود در میآورید، بلکه این ذهنیت غالب شما را به الگویی از تلاش و کامیابی تبدیل میکند. نحوه تفکر و میزان تلاش شما به معیار و سنجشی تبدیل میشود که دیگران از طریق آن دستاوردهای خودشان را ارزیابی میکنند.

چهار مورد زیر اشتباهات رایجی است که اکثر افراد هنگام هدفگذاری انجام میدهند:

1-آنها اهدافی بسیار سطح پایین را انتخاب میکنند. اهدافی که هیچ انگیزهای برای دستیابی به آنها نیست.

2- میزان تلاش و انرژی لازم برای دستیابی به هدف را به شدت کم تخمین میزنند و به خیال خودشان با کمی تلاش به موفقیت دست پیدا میکنند.

3- به جای اینکه به حیطه کاری خود تسلط پیدا کنند، زمان خود را برای رقابت کردن به هدر میدهند.

4-میزان سختیها و موانع را که باید برای دستیابی به هدف پشت سر بگذارند، کم در نظر میگیرند.

هنگامی که افراد، اهدافشان را بر اساس اصل 10X طراحی نمیکنند، ممکن است در نهایت به دنبال پدیده «یک شبه پولدار شدن» بروند. اگر شما اهدافتان را به درستی تعیین کرده باشید و تمام تمرکزتان بر روی اهدافتان باشد ،احتمال اینکه در دام چنین وسوسه هایی گرفتار شوید، کم است. من به این موضوع یقین دارم، زیرا در دوران جوانی چنین اتفاقی برای من رخ داده بود. به دلیل اینکه اهدافم را به طور مناسب و بر اساس اصل 10X تعیین نکرده بودم، به دنبال فرصتی بودم که یک شبه پولدار شوم. یک نفر پیش من آمد و اعتماد مرا به خودش جلب کرد و ادعا کرد که اگر بر روی کار او سرمایه گذاری کنم، خیلی زود پولدار میشوم. من هم وسوسه شدم و وارد آن کار شدم و در نهایت تمام سرمایهام بر باد فنا رفت. اگر من اهدافم را به طور مناسبی تعیین نکرده بودم و اگر تمام تمرکزم بر روی تحقق اهداف خودم بود، هرگز در دام چنین کلاهبردارانی نمیافتادم.

اگر به اطراف خود نگاه کنید، خواهید دید که اکثریت مردم تمایل دارند اهدافی زیر سطح متوسط برای خود تعیین کنند. در واقع اکثر مردم اهدافی دارند که اصلاً خودشان آنها را تعیین نکردهاند .

آن اهداف توسط جامعه به آنها القاء شده است. جامعه به ما گفته است چه چیزی سخت است و یا چه چیزی آسان است. چه چیزی ممکن است و چه چیزی غیرممکن است. چه چیزی خوب است و چه چیزی بد است. چه کاری اخلاقی است و چه کاری غیراخلاقی است و صدها مفاهیم دیگر که از قبل در ذهن ما برنامهریزی شده است .بنابراین شک نکنید که هدفگذاری شما تحت تأثیر این معیارهای از قبل تعیین شده قرار میگیرد.

هر هدفی که برای خودتان تعیین کنید، دستیابی به آن مشکل است و در طول مسیر با شکستهایی هم مواجه خواهید شد. پس چرا اهدافی تعیین نمیکنید که بالاتر از حد تصور باشد؟ اگر دستیابی به هر هدفی به کار، انرژی، تلاش و پشتکار نیاز دارد، پس چرا هر کدام از اهدافتان را 10 برابر نمیکنید؟ چه دلیلی دارد که تواناییهایتان را دست کم میگیرید؟

یکی از آموزشهایی که در مدرسه میدهند این است که اهداف غیرمنطقی برای خودتان تعیین نکنید، چون ممکن است بیخیال آنها شوید.اما در واقع امکان اینکه شما بیخیال اهداف بزرگ شوید، خیلی کمتر از اهداف کوچک است. فرض کنید نهایت هدف مالی فردی 100 هزار دلار است و نهایت هدف مالی فرد دیگری یک میلیون دلار است. به نظرتان برای کدام یک از این افرادرها کردن هدف راحتتر است؟

چه دلیلی دارد که فقط میخواهید در حد بخور و نمیر پول دربیاورید؟ چرا فقط هفتهای یک بار به باشگاه میروید و در نهایت هم هیچ تغییری در بدنتان نمیبینید؟ چرا در حرفهتان فقط «خوب» میشوید، در حالی که میدانید بازار فقط به افراد عالی پاداش میدهد؟

هر هدفی که داشته باشید، چه هدف سطح پایین و چه هدف سطح بالا، هر دو انرژی شما را مصرف میکنند. اما در نهایت، اهداف سطح بالا که مطابق با اصل 10X هستند، پاداش خوبی نصیبتان میکنند.

بیایید کمی به معنای کلمه موفقیت بیندیشیم. واقعاً موفقیت چیست و فرد موفق چه کسی است؟ در فرهنگ لغت، موفقیت به این صورت معنا میشود: مجموعهای از تلاشها و اتفاقات که در نهایت منجر به دستیابی به خواسته و هدف میشود. بیایید اینطور به موضوع نگاه کنیم: شما نمیتوانید 10 کیلوگرم وزن کم کنید و چند ماه بعد ،10 کیلوگرم اضافه وزن پیدا کنید و ادعا کنید که فرد موفقی هستید. به بیان دیگر، شما باید از موفقیت خود محافظت کنید، نه اینکه فقط یک بار به آن دست یابید. شما باید به طور مداوم موفقیت خود را ارتقاء دهید تا مطمئن شوید آن را از دست نمیدهید. فرض کنید میخواهید علفهای هرز باغچه را از بین ببرید. اگر با تلاش این کار را انجام دهید، در نهایت شما موفق میشوید اما اگر میخواهید باغچه شما همیشه زیبا بماند و به عبارت دیگر، شما در تمیز نگه داشتن باغچهتان موفق باشید، باید مدام این علفها را از بین ببرید. زیرا آنها دائماً در حال رشد هستند. بنابراین موفقیت به این معنا نیست که یک بار به یک هدف دست پیدا کنید؛ بلکه مهم این است که از آن موفقیت محافظت کنید و آن را بهبود ببخشید.

تمرکز شما باید بر روی موفقیتی باشد که بتوان مدام آن را بهبود بخشید، نه اینکه تنها بتوان یک بار به آن دست یافت. این کتاب در این باره است که چگونه میتوانید به دستاوردی خارقالعاده برسید و از آن دستاورد محافظت کنید.

اهمیتی ندارد که چه هدفی دارید، سخنران حرفهای، مدیرعاملی عالی، والدینی عالی، معلمی عالی ،داشتن بدن فوقالعاده ویا ساختن فیلمی که تا نسلها درباره آن صحبت میکنند. در هر صورت شما باید فراتر از جایگاه فعلیتان گام بردارید و به تفکر و تلاش در سطح 10X متعهد باشید.

کتاب قانون 10X در این باره است که باید نحوه تفکر و تلاش خود را به چه سطحی برسانید تا بتوانید به اهدافی 10 برابر آنچه که تصور میکنید دست یابید. این سطح از موفقیت هرگز با طرز فکر و تلاش عادی قابل دستیابی نیست. خیالتان را راحت کنم، هیچکدام از اهداف متوسط، ازدواج متوسط، حساب بانکی متوسط، تناسم اندام متوسط، کسب و کار متوسط، هرگز نمیتواند شما را به معنای واقعی ارضا کند. تنها اهداف بالا و در سطح 10X هستند که این قابلیت را دارند. آیا آماده ماجراجویی در سطح 10X هستید؟

پایان قسمت دوم